پارت ۶۹
خندیدم که گفت: حلقت چرا دستت نبود سکوت کردم گفت دنیا گفتم صدات نمیادداخل شهر بازی میبینمت
رسیدیم شهر بازی همه بودن
برسام زودتر ازما رسیده بود و بلیط گرفته بود انگار همه دنگ خودشون حساب کرده بودن بغییر از ما ( شما پارتیتون کلفته😂😂)
بازی هایی که انتخاب کرده بودن همشون هیجانی بودن منم که تشنه هیجان
منتظر بودم که سوار ترن بشیم همه سوار شدن منم اومدم سوار بشم که یکی منو کشید و دستشو روی دهنم قفل کرد حالت سکته بهم دست داده بود شروع کردم به تقلا کردن
ولی با شنیدن صدای برسام دقیقا کنار گوشم دست از تقلا برداشتم که گفت : الان وقت تلافیه دستشو از روی دهنم برداشت و منو کشید سمت ترن بچه ها هر کدوم مشغول بودن پس نمیدیدنمون روی یکی از صندلی ها منو نشوند و کمربندمو بست خودش هم کنارم نشست ترن با سرعت خیلی زیادی شروع کرد به رفتن قبلا ترن سوار شده بودم ترن اول آروم میره یهو تند میشه ولی این ترن از اول تند حرکت کرد با لبخند به من زل زده بود بهش نگاه کردم از شدت شک وارد شده بهم نمیتونستم حرف بزنم قهقهه ای زد و و سعی کرد شالمو روی سرم درست کنه خواستم بهش حمله کنم که دوتا مچم رو گرفت و گفت: پنجول ننداز توله
ترن یه تکون ریزی خورد و بخاطر همون تکون لب های برسام به پیشونیم اصابَت کرد
مثل برق گرفته ازش جدا شدم لبخندی زد و گفت : حلقت رو انداختی گردنت به گردنم نگاه مردم دیدم حلقم از داخل لباسم بیرون اومده بود درستش کردم که ترن داخل پیچ رفت برسام دستم رو گرفت و گفت: جیغ بزن گفتم: بمیرم هم جیغ نمیزنم گفت : جیغ میزنی عشقم
با داد گفتم: برسام بیند در خواب پنبه دانه خندید و گفت داد نزن دختر جیغ بزنم دستمو که داخل دستش بود رو فشار داد دندونامو رو هم فشار دادم
داد زدم:تلافیش رو بد سرت در میارم برسام بد مواظب خودت باش و چشمامو بستم ترن وایساد و پیاده شدیم
کامنت پلیز 😐🖐️
رسیدیم شهر بازی همه بودن
برسام زودتر ازما رسیده بود و بلیط گرفته بود انگار همه دنگ خودشون حساب کرده بودن بغییر از ما ( شما پارتیتون کلفته😂😂)
بازی هایی که انتخاب کرده بودن همشون هیجانی بودن منم که تشنه هیجان
منتظر بودم که سوار ترن بشیم همه سوار شدن منم اومدم سوار بشم که یکی منو کشید و دستشو روی دهنم قفل کرد حالت سکته بهم دست داده بود شروع کردم به تقلا کردن
ولی با شنیدن صدای برسام دقیقا کنار گوشم دست از تقلا برداشتم که گفت : الان وقت تلافیه دستشو از روی دهنم برداشت و منو کشید سمت ترن بچه ها هر کدوم مشغول بودن پس نمیدیدنمون روی یکی از صندلی ها منو نشوند و کمربندمو بست خودش هم کنارم نشست ترن با سرعت خیلی زیادی شروع کرد به رفتن قبلا ترن سوار شده بودم ترن اول آروم میره یهو تند میشه ولی این ترن از اول تند حرکت کرد با لبخند به من زل زده بود بهش نگاه کردم از شدت شک وارد شده بهم نمیتونستم حرف بزنم قهقهه ای زد و و سعی کرد شالمو روی سرم درست کنه خواستم بهش حمله کنم که دوتا مچم رو گرفت و گفت: پنجول ننداز توله
ترن یه تکون ریزی خورد و بخاطر همون تکون لب های برسام به پیشونیم اصابَت کرد
مثل برق گرفته ازش جدا شدم لبخندی زد و گفت : حلقت رو انداختی گردنت به گردنم نگاه مردم دیدم حلقم از داخل لباسم بیرون اومده بود درستش کردم که ترن داخل پیچ رفت برسام دستم رو گرفت و گفت: جیغ بزن گفتم: بمیرم هم جیغ نمیزنم گفت : جیغ میزنی عشقم
با داد گفتم: برسام بیند در خواب پنبه دانه خندید و گفت داد نزن دختر جیغ بزنم دستمو که داخل دستش بود رو فشار داد دندونامو رو هم فشار دادم
داد زدم:تلافیش رو بد سرت در میارم برسام بد مواظب خودت باش و چشمامو بستم ترن وایساد و پیاده شدیم
کامنت پلیز 😐🖐️
۷.۲k
۲۷ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.