نکن با عاشقان گردن فرازی

نکن  با عاشقان  گردن فرازی
دلِ آتش کش  و دادارِ قاضی
دل هرعاشقی همچون گل یاس
بلرزد  با  نسیم  و  تارِ سازی
شکوفا می کند هر شوره زاری
در آتش سوزد و مهمان نوازی
به محرابش نباشد جای هرکس
رود عاشق به هر دم بر نمازی
نشانِ کعبه   بر  جانش  نشیند
به هرسو بنگرد معشوقه راضی
دیدگاه ها (۷)

وقتی جوابم می دهی با عشق: جانم!من صاحب عالی ترین حالِ جهانمت...

درست پشت نرده ها پیچکی در خود ریز می پیچیدو انگار می خواست گ...

بخوان به نام تنهاییبه نام شب تاربه نبود بوی گیسویی کهدر ان...

گر به کامت هم نباشد زندگی سرد گردی در حد دیوانگیگاه گاهی آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط