پارت بیست و سه
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
سوبیکو بلند کرد و سمت ماشین برد
-هیچ اتفاقی نمیفته بهت قول میدم
+م.. منو.. میخواد... بکشه
سوبیک با هق هق گفت و خودشو پیشتر تو بغل مارک جم کرد
-هیچ وقت همچین اتفاقی نمیفته
دیدن گریه اون بچه کلافش میکرد
-اگه میخواست تو رو بکشه برتمیگردونم خونه خوبه؟
+ا.. اره
در ماشینو باز کرد و سوبیکو تو ماشین گذاشت
•تو جلو بشین
پارک بی حوصله گفت
-ولی رئیس...
•تو رانندگی کن من میشینم کنار اون گستاخ
-رئیس اون فقط ی بچست باهاش مهربون باشید
•من خودم میدونم چطور باش رفتار کنم
•گمشو پشت فرمون
•فقط وقتی رسیدیم پیش پلیس نگه دار
بعد سوار شدن مارک
چانیول تو ماشین کنار سوبیک نشست
با دیدن اون فسقل که تو خودش جم شده اخم کرد
•اگه الان مارک به جای من سوار میشد باز تو خودت جم میشدی؟
جوابی دریافت نکرد
•من میخوام باهات خوب باشم
•به نظر میاد دختر مهربونی هستی
•میتونیم باهم دوست بشیم هوم؟
با لبخند فیکی گفت
باید هرجور شده دل اون بچه رو به دست می اورد
+دیگه... منو نمیزنی؟
•اگه حرف گوش کن باشی چرا بزنم؟ من ادم بدی نیستم فقط زود عصبانی میشم
•بابت اون رفتارم معذرت میخوام
با دیدن لبخند دختر نیشخندی زد
نزدیک دختر رفت و دستشو سمتش دراز کرد
•دوست؟
با گرفته شدن دستش لبخندی زد طوری که چالش معلوم باشه
+دوست^^
•خوبه
•اسمت چی بود؟
+سوبیک هیانگ
•عااام خب من سو صدات میکنم
+اسم تو چیه؟
•چانیول
+پس منم بهت میگم یول^^
چانیول به زور جلو خودشو گرفت تا سوبیکو نزنه
•گستاخ
ازبین دندوناش اروم گفت
+چی؟
•گفتم کیوتی
•راستی نظرت درباره مارک چیه؟ پسر خنگیه نه؟
مارک که تا الان بخاطر رفتار پارک گیج بود با شنیدن سوال پارک لبخندی زد
+اون پسر خیلی مهربونیه خیلی دوسش دارم ول بعضی وقتا عصبانی میشه
•اوه
•من یه دوستی دارم خیلی مهربونه اسمش سوهوعه اون...
-رئیس رسیدیم
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
حدس بزنید چی میشه
سوبیکو بلند کرد و سمت ماشین برد
-هیچ اتفاقی نمیفته بهت قول میدم
+م.. منو.. میخواد... بکشه
سوبیک با هق هق گفت و خودشو پیشتر تو بغل مارک جم کرد
-هیچ وقت همچین اتفاقی نمیفته
دیدن گریه اون بچه کلافش میکرد
-اگه میخواست تو رو بکشه برتمیگردونم خونه خوبه؟
+ا.. اره
در ماشینو باز کرد و سوبیکو تو ماشین گذاشت
•تو جلو بشین
پارک بی حوصله گفت
-ولی رئیس...
•تو رانندگی کن من میشینم کنار اون گستاخ
-رئیس اون فقط ی بچست باهاش مهربون باشید
•من خودم میدونم چطور باش رفتار کنم
•گمشو پشت فرمون
•فقط وقتی رسیدیم پیش پلیس نگه دار
بعد سوار شدن مارک
چانیول تو ماشین کنار سوبیک نشست
با دیدن اون فسقل که تو خودش جم شده اخم کرد
•اگه الان مارک به جای من سوار میشد باز تو خودت جم میشدی؟
جوابی دریافت نکرد
•من میخوام باهات خوب باشم
•به نظر میاد دختر مهربونی هستی
•میتونیم باهم دوست بشیم هوم؟
با لبخند فیکی گفت
باید هرجور شده دل اون بچه رو به دست می اورد
+دیگه... منو نمیزنی؟
•اگه حرف گوش کن باشی چرا بزنم؟ من ادم بدی نیستم فقط زود عصبانی میشم
•بابت اون رفتارم معذرت میخوام
با دیدن لبخند دختر نیشخندی زد
نزدیک دختر رفت و دستشو سمتش دراز کرد
•دوست؟
با گرفته شدن دستش لبخندی زد طوری که چالش معلوم باشه
+دوست^^
•خوبه
•اسمت چی بود؟
+سوبیک هیانگ
•عااام خب من سو صدات میکنم
+اسم تو چیه؟
•چانیول
+پس منم بهت میگم یول^^
چانیول به زور جلو خودشو گرفت تا سوبیکو نزنه
•گستاخ
ازبین دندوناش اروم گفت
+چی؟
•گفتم کیوتی
•راستی نظرت درباره مارک چیه؟ پسر خنگیه نه؟
مارک که تا الان بخاطر رفتار پارک گیج بود با شنیدن سوال پارک لبخندی زد
+اون پسر خیلی مهربونیه خیلی دوسش دارم ول بعضی وقتا عصبانی میشه
•اوه
•من یه دوستی دارم خیلی مهربونه اسمش سوهوعه اون...
-رئیس رسیدیم
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
حدس بزنید چی میشه
۷.۴k
۱۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.