رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۳۳
دیانا، پاشدم لباسهام رو پوشیدم رفتم پایین صبحانه رو حاضر کنم
ارسلان، رفتم صبحانه بخورم با دیانا شروع کردیم به صبحانه خوردن
.. بعد صبحانه ..
ارسلان، بعد صبحانه رفتم نشستم روی مبل چرا من عاشق دیانا شدم من همون روز بعد اون بوسه دلم لرزید ولی اون چی باید بهش بگم
دیانا، به چی فکر میکنی
ارسلان، ها هیچی با بشین کنارم کارت دارم
دیانا، رفتم نشستم پیشش بله
ارسلان، دیانا روز اولو یادت میاد رفتیم کافه بعد گفتم باید با من ازدواج کنی بعد بوست کردم
دیانا، خوب
ارسلان، ببین دیانا من من بعد اون بوسه عاشقت شدم
پارت ۳۳
دیانا، پاشدم لباسهام رو پوشیدم رفتم پایین صبحانه رو حاضر کنم
ارسلان، رفتم صبحانه بخورم با دیانا شروع کردیم به صبحانه خوردن
.. بعد صبحانه ..
ارسلان، بعد صبحانه رفتم نشستم روی مبل چرا من عاشق دیانا شدم من همون روز بعد اون بوسه دلم لرزید ولی اون چی باید بهش بگم
دیانا، به چی فکر میکنی
ارسلان، ها هیچی با بشین کنارم کارت دارم
دیانا، رفتم نشستم پیشش بله
ارسلان، دیانا روز اولو یادت میاد رفتیم کافه بعد گفتم باید با من ازدواج کنی بعد بوست کردم
دیانا، خوب
ارسلان، ببین دیانا من من بعد اون بوسه عاشقت شدم
۷.۶k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.