تک پارتی
#تک_پارتی
#تو_مال_منی
#جیمین
وقتی فک میکنی از قصد بهت خیانت کرده و حرصشو درمیاری
ا.ت...بخش منووو
جیمین با صورت کیوت داشت دنبالم میومد. منم با چشمای خیس داشتم میرفتم سمت در.
+ا.ت جونم...لطفا قول میدم دیگه تکرار نشه!
_چیو تکرار نشه جیمین؟ تو بهم خیانت کردی میفهمییی؟
با داد گفتم و به راهم ادامه دادم.
+نه ا.ت خیانت نکردم، خودش اومد کرم ریخت خب
برگشتم سمتش.
_نمیذاشتی خب...سخته؟ منم اینکارو میکنم ببینم خوشت میاد
+ا.تتتت وایستااا
داد میزد ولی بدون توجه بهش رفتم بیرون.
تاکسی گرفتم و رفتم خونه دوستم هانا.
اونجا همه چیو براش تعریف کردم قرار شد یه نقشه ای رو عملی کنیم!
یه نقشه ی عالی...
(ویو جیمین)
حالم خیلی بد بود...
ا.ت ازم ناراحت بود..
میدونم منم زیاده روی کردم ولی به خواست خودم نبود!
با ناراحتی سرمو بین دستام گرفته بودم کع کوشیم زنگ خورد. جین هیونگ بود.
+جانم جین؟
~سلام ورلد واید هندسام هستم...جذابتون!
+باشه...
بی حوصله.
~چیشده جیمین؟ مثل همیشه نیستی؟
+هوم...ناراحتم
~چییی؟؟ تو!؟
+اهوم
~بیخیال...بیا امشب یه پارتی هست بریم اونجا حالت عوض شه
+ولی آخه...
~اخه نداره پسر...میریم دوتایی خوش میگذرونیم
+باشه
~میبینمت
گوشی رو قطع کردم و رفتم حموم.
بعد از دوش گرفتن اومدم خوابیدم تا برای پارتی سرحال بشم.
(ویو ا.ت)
رفتم دوش گرفتم و اومدم با هانا غذا خوردیم و رفتم خوابیدم تا برای پارتی حاضر بشم.
خیلی خوشحالم!
حرص جیمینو دز بیارم!
حقشه میخواست کاری نکنه ناراحت بشم!
بعد از چند ساعت رفتیم تو ماشین تا بریم به پارتی.
رسیدیم اونجا کلی شلوغ بود!
منم با یه لباس قشنگ و کمی باز و آرایش کمی غلیظ اونجا بودم
قراره کلی خوش بگذره...
که یهو .....
(بقیه اش اسماته دیگه خجالت کشیدم بنویسم)
#تو_مال_منی
#جیمین
وقتی فک میکنی از قصد بهت خیانت کرده و حرصشو درمیاری
ا.ت...بخش منووو
جیمین با صورت کیوت داشت دنبالم میومد. منم با چشمای خیس داشتم میرفتم سمت در.
+ا.ت جونم...لطفا قول میدم دیگه تکرار نشه!
_چیو تکرار نشه جیمین؟ تو بهم خیانت کردی میفهمییی؟
با داد گفتم و به راهم ادامه دادم.
+نه ا.ت خیانت نکردم، خودش اومد کرم ریخت خب
برگشتم سمتش.
_نمیذاشتی خب...سخته؟ منم اینکارو میکنم ببینم خوشت میاد
+ا.تتتت وایستااا
داد میزد ولی بدون توجه بهش رفتم بیرون.
تاکسی گرفتم و رفتم خونه دوستم هانا.
اونجا همه چیو براش تعریف کردم قرار شد یه نقشه ای رو عملی کنیم!
یه نقشه ی عالی...
(ویو جیمین)
حالم خیلی بد بود...
ا.ت ازم ناراحت بود..
میدونم منم زیاده روی کردم ولی به خواست خودم نبود!
با ناراحتی سرمو بین دستام گرفته بودم کع کوشیم زنگ خورد. جین هیونگ بود.
+جانم جین؟
~سلام ورلد واید هندسام هستم...جذابتون!
+باشه...
بی حوصله.
~چیشده جیمین؟ مثل همیشه نیستی؟
+هوم...ناراحتم
~چییی؟؟ تو!؟
+اهوم
~بیخیال...بیا امشب یه پارتی هست بریم اونجا حالت عوض شه
+ولی آخه...
~اخه نداره پسر...میریم دوتایی خوش میگذرونیم
+باشه
~میبینمت
گوشی رو قطع کردم و رفتم حموم.
بعد از دوش گرفتن اومدم خوابیدم تا برای پارتی سرحال بشم.
(ویو ا.ت)
رفتم دوش گرفتم و اومدم با هانا غذا خوردیم و رفتم خوابیدم تا برای پارتی حاضر بشم.
خیلی خوشحالم!
حرص جیمینو دز بیارم!
حقشه میخواست کاری نکنه ناراحت بشم!
بعد از چند ساعت رفتیم تو ماشین تا بریم به پارتی.
رسیدیم اونجا کلی شلوغ بود!
منم با یه لباس قشنگ و کمی باز و آرایش کمی غلیظ اونجا بودم
قراره کلی خوش بگذره...
که یهو .....
(بقیه اش اسماته دیگه خجالت کشیدم بنویسم)
۲۳.۸k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.