کیستی که من این گونه

کیستی که من این گونه
به اعتماد
نام خود را با تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت می گذارم
نان شادی هایم را با تو قسمت می کنم

کیستی که من، اینگونه به جد
در دیار رؤیاهای خویش
با تو درنگ می‌کنم؟

کیستی که من جز او
نمی بینم و نمی یابم

دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور، زیبا و روان

دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم
جان می گیرد
و هر لحظه تعبیری می گردد از
فردایی بی پایان
در تبلور طلوع ماهتاب
باعبور ازتاریکی های سپری شده…

کیستی ای مهربان ترین؟
#شاملو
#عاشقانه
#همسفر🧸❣
دلبرونه
#شبنم
دیدگاه ها (۷)

جان دلم … بیا دستانت را در دستان من بگذار تا تمام قواعد این ...

من این شب زنده‌داری را دوست دارممن این پریشانی را دوست دارمب...

بی عشق به سر مکن که دلت پیر می شودگاهی گمان نمی کنی ولی خوب ...

آدم از عشق چه میخواهدبه جز قلبی ڪه برایش بتپدبه جز نگاهی ڪه ...

کیستی که من اینگونه به اعتماد نام خود را با تو میگویم؟ کلید...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط