پارت

پارت۳۶
پرش به فردا
ات ویو
از خواب بلند شدم بغل کوک بودم نگاه صورتش کردم خیلی کیوت بود قفل دستاش رو باز کردم و از بغلش بیرون اومدم یه تکون ریزی خورد ولی باز گرفت خوابید بلند شدم رفتم دستشویی و درستو صورتمو شستم
رفتم پایین اجوما داشت صبحونه رو درست می‌کرد
ات:سلام اجوما
اجوما:سلام دخترم.....امممم دخترم
ات:بله اجوما
اجوما:من دخترم بچش تازه به دنیا اومده میخواستم ازتون مرخصی بگیرم که برم پیش دخترم
ات: اجوما حتما از طرف منم به دخترتون تبریک بگید
اجوما:ممنونم دخترم
ات:کی میرید
اجوما:یه ساعت دیگه
ات:بله بایکی از راننده ها برید
اجوما:نه دخترم ممنونم
ات:خواهش میکنم
کوک اومد پایین
کوک:اومممم سلام اجوما سلام ات
ات و اجوما:سلام
کوک:اجوما میخوای امروز بری
اجوما:بله پسرم
کوک:باش جونگی رو میگم شمارو ببره
اجوما:ممنونم پسرم بیاید صبحونه بخورید
ات و کوک:بله
پرش به بعد از صبحونه
ات و جونگکوک اجوما رو بدرقه کردن و کوک به جونگی سپرد که مواظب اجوما باشه
بعد از رفتن اجوما و جونگی
ات و کوک رفتن تو خونه
ات:هوفففف حوصلم سر رفته
کوک:منم
ات:میای گیم بزنیم
کوک:پایتم
ات:پس بزن بریم
کوک رفت تو اتاقش بعد از چندمین با چندتا بازی اومد و دوتا دسته اومد پایین و به بزرگترین تلویزیون عمارت وصلش کرد
کوک:بیا این دسته واسع تو
ات:ممنون
بازی شروع شد بازی سه ست بود
ست اول رو جونگکوک برد
ات:اهههه تو بردی
کوک:ما اینیم دیگه
ات:ایششششش
دو ست دیگه هم بازی کردن وه یه ستش رو ات برد و یه ست دیگش رو کوک برد
کوک:ایولللل من بردم
ات:آفرین
کوک:یه دست دیگه هم بازی کنیم
ات:اول وایسا ببینم ساعت چنده ......ساعت ۱۲
کوک:سه ساعته داریم بازی می‌کنیم
ات:اوهوم
کوک:____________________
با اینکه شرط نرسید ولی بازم گذاشتم
حمایت هاتون نسبت به قبل خیلی کم شده
حمایت کنید لطفا
۸۱۰تایی شدیم
حمایت
دیدگاه ها (۱۴)

پارت ۳۶کوک:بریم غذه درست کنیم ات:بریم ات و کوک رفتن تو آشپزخ...

پارت۳۷که یه دختر مست اومد سمت میزموندختره: اوففف چه جذابیکوک...

پارت ۳۵پ.ب:دخترم یادت رفته که چه کاری باهات کرده ها تو بخاطر...

پارت۳۴ات از پشت کوک اومد بیرون م.ا:ات خودتیات:اوهوم مامان ات...

ویو ات وقتی بیدارشدم دورم اون پسره نبود بلند شدم و رفتم توی ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۷

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط