p20
+اره کار خودشه...اگه اینو خانوادمون ببینه خیلی بد میشه...خواهش میکنم نزار کسی ببینه
_آه....باشه سعیمو میکنم
همون موقع گوشی جیمین پیام اومد به گوشیش نگاه کردم همون ویدیو بود
+آییییی الان چیکار کنیم به همه میفرسته
گوشیم زنگ خورد بدون اینکه شماره رو ببینم جواب دادم
+الو؟
لوهان:سلام خانم شیم جی هی حالت چطوره؟
خواستم جواب بدم که جیمین گوشیو از دستم قاپید
_چی میخوای؟..الو؟الوووو...لعنتی
+کجا میری
_میرم پیشش
+مگه خونشو میشناسی؟
_همون خونست...
جیمین بازوهامو گرفت و به چشام زل زد
_هنوز به هیچکس چیزی نگو...اومدم بهت میگم باشه؟
+اوهوم
بعد رفتنش منم دو دیقه بعدش رفتم تهیون خوابیده بود
+تهیون...بلندشو برو جات بخواب
تهیون:هوم؟چاگی ما میریم
+باشه هرجور راحتی
تهیون:بیا بغلم
_جی هی یه لحظه بیا
+الان میام...بله؟
_هیچی
+یعنی چی؟
_زیاد بهش نچسب دیگه
+چرا؟(با پوزخند)
_به چی میخندی؟
+نکنه تو واقعا عاشقمی؟
_آره
+خوب پس...
_اگه تهیون بهت خیانت کنه بازم دوسش داری؟
+چرا اینو میپرسی؟
_اگه
تهیون:جی هیاااا بیا دیگه
+اومدم...من برم..توهم بدو پیش لوهان..اون حتمی یه چیزایی داره
_اوهوم...
+چیزه...مواظب خودت باش
_برو الان چاگیت ناراحت میشه(با لبخند)
رفتم پیش تهیون
+یاااا بلندشو دیگه
تهیون:خوابم میاد
پ.ت:بلندشو پسر باید بریم
تهیون:اوففف...خدافظ
بعد اینکه رفتن پدر و مادرم خوابیدن منم روی تختم بودم و به جیمین فکر میکردم که الان چیکارا کرده
#جیمین
(بچه ها کارم کمی زیاد شده نمیتونم زود بزارم اینو امروز سر کلاس نوشتم ببخشید...)
_آه....باشه سعیمو میکنم
همون موقع گوشی جیمین پیام اومد به گوشیش نگاه کردم همون ویدیو بود
+آییییی الان چیکار کنیم به همه میفرسته
گوشیم زنگ خورد بدون اینکه شماره رو ببینم جواب دادم
+الو؟
لوهان:سلام خانم شیم جی هی حالت چطوره؟
خواستم جواب بدم که جیمین گوشیو از دستم قاپید
_چی میخوای؟..الو؟الوووو...لعنتی
+کجا میری
_میرم پیشش
+مگه خونشو میشناسی؟
_همون خونست...
جیمین بازوهامو گرفت و به چشام زل زد
_هنوز به هیچکس چیزی نگو...اومدم بهت میگم باشه؟
+اوهوم
بعد رفتنش منم دو دیقه بعدش رفتم تهیون خوابیده بود
+تهیون...بلندشو برو جات بخواب
تهیون:هوم؟چاگی ما میریم
+باشه هرجور راحتی
تهیون:بیا بغلم
_جی هی یه لحظه بیا
+الان میام...بله؟
_هیچی
+یعنی چی؟
_زیاد بهش نچسب دیگه
+چرا؟(با پوزخند)
_به چی میخندی؟
+نکنه تو واقعا عاشقمی؟
_آره
+خوب پس...
_اگه تهیون بهت خیانت کنه بازم دوسش داری؟
+چرا اینو میپرسی؟
_اگه
تهیون:جی هیاااا بیا دیگه
+اومدم...من برم..توهم بدو پیش لوهان..اون حتمی یه چیزایی داره
_اوهوم...
+چیزه...مواظب خودت باش
_برو الان چاگیت ناراحت میشه(با لبخند)
رفتم پیش تهیون
+یاااا بلندشو دیگه
تهیون:خوابم میاد
پ.ت:بلندشو پسر باید بریم
تهیون:اوففف...خدافظ
بعد اینکه رفتن پدر و مادرم خوابیدن منم روی تختم بودم و به جیمین فکر میکردم که الان چیکارا کرده
#جیمین
(بچه ها کارم کمی زیاد شده نمیتونم زود بزارم اینو امروز سر کلاس نوشتم ببخشید...)
۱۶.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.