chand Party وقتی کم خونیه شدید داری و
chand Party: وقتی کم خونیه شدید داری و....
part:1
نامجون: با صدای بدی که اومد همه بلند شدیم و رفتیم تو حال که وقتی نگاهمون به پله ها خورد با یونا مواجه شدیم که بیهوش روی پله ها افتاده بود و یونگی هم با شوک بهش خیره بود که جیهوپ دوید سمتش
جیهوپ: یونا ، یونا نامجون زود باش باید ببریمش بیمارستان(نگران)
یونگی:رفتم پایین و دستم رو گذاشتم پشت سرش که با خون مواجه شدم و سریع گرفتمش بغلم و سوار ماشین شدیم و بقیه هم همینطور و به سمت بیمارستان حرکت کردیم
چند و مین بعد بیمارستان آسان:
جیمین: همین که رسیدیم سریع یونا رو گذاشتن رو به برانکارد و بردنش سمت اتاق و اجازه ندادن ما بریم داخل
تهیونگ: نمیدونم چجوری آرمی ها باخبر شدن ولی همشون بیرون تجمع کرده بودن و صورت نگرانشون نشون دهنده ی این بود که اونا هم نگران یونا شده بودن
جونگ کوک: چند مین گذشت و دکتر بالاخره از اون اتاق لعنتی اومد بیرون و همه با ترس به سمتش رفتن
part:1
نامجون: با صدای بدی که اومد همه بلند شدیم و رفتیم تو حال که وقتی نگاهمون به پله ها خورد با یونا مواجه شدیم که بیهوش روی پله ها افتاده بود و یونگی هم با شوک بهش خیره بود که جیهوپ دوید سمتش
جیهوپ: یونا ، یونا نامجون زود باش باید ببریمش بیمارستان(نگران)
یونگی:رفتم پایین و دستم رو گذاشتم پشت سرش که با خون مواجه شدم و سریع گرفتمش بغلم و سوار ماشین شدیم و بقیه هم همینطور و به سمت بیمارستان حرکت کردیم
چند و مین بعد بیمارستان آسان:
جیمین: همین که رسیدیم سریع یونا رو گذاشتن رو به برانکارد و بردنش سمت اتاق و اجازه ندادن ما بریم داخل
تهیونگ: نمیدونم چجوری آرمی ها باخبر شدن ولی همشون بیرون تجمع کرده بودن و صورت نگرانشون نشون دهنده ی این بود که اونا هم نگران یونا شده بودن
جونگ کوک: چند مین گذشت و دکتر بالاخره از اون اتاق لعنتی اومد بیرون و همه با ترس به سمتش رفتن
- ۲.۷k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط