فیک
#فیک
#نوازش_باد
Part³⁹
۴ ساعت بعد
چشمامو به زور باز کردم
توی ی اتاق تاریک بودم کنارم یکی دیگه داشتول میخورد ولی دیده نمی شد نمیتونستم ببینم کیه دستو پامم به صندلی بسته شده بودن
حس میکنم جیمین این کارو کرده اون منو اینطوری شکنجه میکرد نگو ک بازم
نتونستم حتی بهش فکر کنم جیمین اینکارو با زن باردارش نمیکنه
بعد از چند دقیقه صدای قدمهای چند نفر میومد ترسیدم اگه دوباره جیمین منو شلاق بزنه چی؟
در ک باز شد با حجم زیادی از نور مواجه شدم چشمام از شدت سوزش بسته شد بعد چند ثانیه تازه تونستم
چشمامو باز کنم کمی ک دقت کردم چندتا مرد ک بهشون میخورد بادیگارد باشن وارد شدن
آروم یکی دیگه پشت سرشون وارد شد
اون...اون جیمین نیست
+تو!
▪︎سلام خیلی وقت میشه ندیدمت عزیزم
+چ..چرا؟چی میخای از من؟
▪︎اممممممم نمیدونم باید فکر کنم بزار ببینم!آها دلم میخاد زنم شی و نابودی جیمینو برای بار دوم ببینم
+ترو خدا ولم کن(با گریه)
▪︎اگه ولت کنم اینو چی کار کنم؟هوم؟
بمونید تو خماری
#نوازش_باد
Part³⁹
۴ ساعت بعد
چشمامو به زور باز کردم
توی ی اتاق تاریک بودم کنارم یکی دیگه داشتول میخورد ولی دیده نمی شد نمیتونستم ببینم کیه دستو پامم به صندلی بسته شده بودن
حس میکنم جیمین این کارو کرده اون منو اینطوری شکنجه میکرد نگو ک بازم
نتونستم حتی بهش فکر کنم جیمین اینکارو با زن باردارش نمیکنه
بعد از چند دقیقه صدای قدمهای چند نفر میومد ترسیدم اگه دوباره جیمین منو شلاق بزنه چی؟
در ک باز شد با حجم زیادی از نور مواجه شدم چشمام از شدت سوزش بسته شد بعد چند ثانیه تازه تونستم
چشمامو باز کنم کمی ک دقت کردم چندتا مرد ک بهشون میخورد بادیگارد باشن وارد شدن
آروم یکی دیگه پشت سرشون وارد شد
اون...اون جیمین نیست
+تو!
▪︎سلام خیلی وقت میشه ندیدمت عزیزم
+چ..چرا؟چی میخای از من؟
▪︎اممممممم نمیدونم باید فکر کنم بزار ببینم!آها دلم میخاد زنم شی و نابودی جیمینو برای بار دوم ببینم
+ترو خدا ولم کن(با گریه)
▪︎اگه ولت کنم اینو چی کار کنم؟هوم؟
بمونید تو خماری
۱۲.۶k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.