Izana Kurukawaᵖᵃʳᵗ²
Izana Kurukawaᵖᵃʳᵗ²
~ا/ت در ذهنش: این اینجا چیکار میکنه؟~
«یه پسری بوده به اسم شیکاکی،این پسر یه چندبار به ا/ت پیشنهاد داد و ا/ت رد کرد و الان فهمیده که ایزانا به ا/ت کم اهمیتی میکنه»
ا/ت: ولم کن، چندبار باید ردت کنم؟ ولم کن
شیکاکی: بیخیال اون پسره یتیم زال داره که من ندارم؟ اون رئیس یه گنگ خلافکاره من رئیس یه شرکت تو پاریس و امریکا و فرانسه هستم، من ارزشم از اون پسره ی یتیم خیلی بیشتره، اون چی داره که من ندارم
ا/ت: من حاضرم بمیرم ولی یه تار موی ایزانا رو به صدتا ادم مثل تو ندم، ولم کن عوضی
•شیکاکی به سمت ا/ت خم شد و خواست اونو ببــــ*ــــــوسه که ناگهان در با لگد محکم ایزانا باز شد. ایزانا یه لگد محکم به سر شیکاکی زد و دست ا/ت رو گرفت و کشید بردش تو ماشین و تا میتونست تند رفت•
ا/ت: ایزانا....
ایزانا: خفه شو
☆پارت ۲☆
«ادمین: بچه ها من باید برم امتحان بخونم فردا اخرین امتحانه،پس بیشتر پارت میدم»
~ا/ت در ذهنش: این اینجا چیکار میکنه؟~
«یه پسری بوده به اسم شیکاکی،این پسر یه چندبار به ا/ت پیشنهاد داد و ا/ت رد کرد و الان فهمیده که ایزانا به ا/ت کم اهمیتی میکنه»
ا/ت: ولم کن، چندبار باید ردت کنم؟ ولم کن
شیکاکی: بیخیال اون پسره یتیم زال داره که من ندارم؟ اون رئیس یه گنگ خلافکاره من رئیس یه شرکت تو پاریس و امریکا و فرانسه هستم، من ارزشم از اون پسره ی یتیم خیلی بیشتره، اون چی داره که من ندارم
ا/ت: من حاضرم بمیرم ولی یه تار موی ایزانا رو به صدتا ادم مثل تو ندم، ولم کن عوضی
•شیکاکی به سمت ا/ت خم شد و خواست اونو ببــــ*ــــــوسه که ناگهان در با لگد محکم ایزانا باز شد. ایزانا یه لگد محکم به سر شیکاکی زد و دست ا/ت رو گرفت و کشید بردش تو ماشین و تا میتونست تند رفت•
ا/ت: ایزانا....
ایزانا: خفه شو
☆پارت ۲☆
«ادمین: بچه ها من باید برم امتحان بخونم فردا اخرین امتحانه،پس بیشتر پارت میدم»
۱۶.۱k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.