Izana Kurukawaᵖᵃʳᵗ³
Izana Kurukawaᵖᵃʳᵗ³
✓الان از کات کردنشون هشت ماه میگذره✓
&ا/ت داره اماده میشه بره یه رستوران با میرا&
(ا/ت رفت حموم و بعدش رفت تو اتاق تا اماده بشه)
ا/ت: خدایاااااا، میرا من نمیخواستم بیام، چرا مجبورم میکنیی؟؟ خدایا دیگه چاره ای ندارم، حالا لباس چی بپوشم؟
/لباسش اسلاید دوم/
ا/ت: خب لباسمو پوشیدم بریم سراغ آرایش
#ارایشش اسلاید سوم#
ا/ت: خب عالی شدم موهامم باز میذارم کیفمم بردارم «تو کیفش گوشی و کلید خونش رو گذاشت و رفت پایین»
☆ماشین ا/ت بی ام وی سری هشت هست o(╥﹏╥) ☆
«ا/ت به سمت محل قرار رانندگی کرد و دم در میرا رو دید»
میرا: اوففففف، چه عوجمل شدیییی، اگه پسر بودم خودم میومدم میگرفتمت(ادمین:جررر😂😂) چطوری اون ایزانا ولت کرد من نمیدونم
ا/ت: دو دقیقه ساکت باش بریم تو؟؟
میرا: اوکیه بریم
ا/ت و میرا میرن داخل رستوران که ناگهان..... میبینه
☆پارت 4☆
(ادمین:...... کیه؟؟🤔
اقااااا ما داریم اینجا زحمت میکشیم لایک کنیننننن🥹💔)
✓الان از کات کردنشون هشت ماه میگذره✓
&ا/ت داره اماده میشه بره یه رستوران با میرا&
(ا/ت رفت حموم و بعدش رفت تو اتاق تا اماده بشه)
ا/ت: خدایاااااا، میرا من نمیخواستم بیام، چرا مجبورم میکنیی؟؟ خدایا دیگه چاره ای ندارم، حالا لباس چی بپوشم؟
/لباسش اسلاید دوم/
ا/ت: خب لباسمو پوشیدم بریم سراغ آرایش
#ارایشش اسلاید سوم#
ا/ت: خب عالی شدم موهامم باز میذارم کیفمم بردارم «تو کیفش گوشی و کلید خونش رو گذاشت و رفت پایین»
☆ماشین ا/ت بی ام وی سری هشت هست o(╥﹏╥) ☆
«ا/ت به سمت محل قرار رانندگی کرد و دم در میرا رو دید»
میرا: اوففففف، چه عوجمل شدیییی، اگه پسر بودم خودم میومدم میگرفتمت(ادمین:جررر😂😂) چطوری اون ایزانا ولت کرد من نمیدونم
ا/ت: دو دقیقه ساکت باش بریم تو؟؟
میرا: اوکیه بریم
ا/ت و میرا میرن داخل رستوران که ناگهان..... میبینه
☆پارت 4☆
(ادمین:...... کیه؟؟🤔
اقااااا ما داریم اینجا زحمت میکشیم لایک کنیننننن🥹💔)
۱۰.۴k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.