🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
#part_32
#فریال
طاها اومد تو و با دیدن قیافه متعجبمون گف :چیزی شده؟:/
فریال:نههه چی قراره بشه پاشین بریم صبحونه بخوریم
شکیب:بریم که روده کوچیکه بزرگ رو خورد
طاها:🤨 رها کوش
نازی:رفته اتاقش
طاها: اوم منم برم لباسامو عوض کنم
مبین:زود بیاین سرد میشه ها
طاها:عوک
#رها
دراز کشیدم رو تخت و نفهمیدم کی خابم برد
احساس کردم یکی خابید رو تخت زیر چشمی نگاه کردم دیدم طاهاس
خودمو زدم به خاب ببینم چکار میکنه
طاها دراز کشید رو تخت و خیره شد بهم و دستاش با موهام بازی میکرد ....
#طاها
دراز کشیدم پیشش و نگاه صورتش کردم دستمو کردم لای موهای و بازی کردم باهاش
اخه یه دختر چجوری میتونه انقدر خوشگل باشه دستمو اوردم پایین تر و رو چشمام کشیدم چشایی نازی که الان بسته بود
اوردم پایین تر رو لباش نوازش کردم و خواستم لبامو بزار رو لباش که چشاشو باز کرد
رها:تو اینجا چکار میکنی
طاها:عام اومدن لباس عوض کنم
رها:لباست رو منه؟
طاها:نخیر
بلند شدم رفتم پایین تخت و تیشرتمو در اوردم
رها:اهااای حیا نداری تو
طاها:میتونی نگاه نکنی
رها:خیلی پروعی
طاها:پرویی از خودتونه😉
با هم رفتیم پایین دیدیم همه رو میز نشستن منتظر ما
شکیب:چه عجب میزاشتی دو ساعت دگ میومدین
رها:ببخشید شکیب خاب بودم
مبین:بیاین بشینین
مشغول خوردن شدیم که فریال عوق زد
نازی:وا فریال چت شد
فریال:عوووق نمدونم بوش بهم خورد حالم بد شد
شکیب:عشقم خوبی؟ میخای برات یچیز دیگه بیارم بخوری
فریال:وای چم شده من نه عشقم خودم میارم
شکیب:نه وایسا الان برات میارم
مبین:اونوقت به ما میگی زن ذلیل
منو مبین زدیم زیر خنده که با چشم غره فریال خفه شدیم
رها:فریال خوبی ؟
فریال :اره اره خوبم بخورین شما
شکیب واسه فریال نون و پنیر اورد
بعد از اینکه صبحونه خوردیم قرار شد بریم لب ساحل
دخترا رفتن بالا حاضر شن و ما هم داشتیم فوتبال میدیدیم
#رها
ادامه دارد ... •📕❤•
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#part_32
#فریال
طاها اومد تو و با دیدن قیافه متعجبمون گف :چیزی شده؟:/
فریال:نههه چی قراره بشه پاشین بریم صبحونه بخوریم
شکیب:بریم که روده کوچیکه بزرگ رو خورد
طاها:🤨 رها کوش
نازی:رفته اتاقش
طاها: اوم منم برم لباسامو عوض کنم
مبین:زود بیاین سرد میشه ها
طاها:عوک
#رها
دراز کشیدم رو تخت و نفهمیدم کی خابم برد
احساس کردم یکی خابید رو تخت زیر چشمی نگاه کردم دیدم طاهاس
خودمو زدم به خاب ببینم چکار میکنه
طاها دراز کشید رو تخت و خیره شد بهم و دستاش با موهام بازی میکرد ....
#طاها
دراز کشیدم پیشش و نگاه صورتش کردم دستمو کردم لای موهای و بازی کردم باهاش
اخه یه دختر چجوری میتونه انقدر خوشگل باشه دستمو اوردم پایین تر و رو چشمام کشیدم چشایی نازی که الان بسته بود
اوردم پایین تر رو لباش نوازش کردم و خواستم لبامو بزار رو لباش که چشاشو باز کرد
رها:تو اینجا چکار میکنی
طاها:عام اومدن لباس عوض کنم
رها:لباست رو منه؟
طاها:نخیر
بلند شدم رفتم پایین تخت و تیشرتمو در اوردم
رها:اهااای حیا نداری تو
طاها:میتونی نگاه نکنی
رها:خیلی پروعی
طاها:پرویی از خودتونه😉
با هم رفتیم پایین دیدیم همه رو میز نشستن منتظر ما
شکیب:چه عجب میزاشتی دو ساعت دگ میومدین
رها:ببخشید شکیب خاب بودم
مبین:بیاین بشینین
مشغول خوردن شدیم که فریال عوق زد
نازی:وا فریال چت شد
فریال:عوووق نمدونم بوش بهم خورد حالم بد شد
شکیب:عشقم خوبی؟ میخای برات یچیز دیگه بیارم بخوری
فریال:وای چم شده من نه عشقم خودم میارم
شکیب:نه وایسا الان برات میارم
مبین:اونوقت به ما میگی زن ذلیل
منو مبین زدیم زیر خنده که با چشم غره فریال خفه شدیم
رها:فریال خوبی ؟
فریال :اره اره خوبم بخورین شما
شکیب واسه فریال نون و پنیر اورد
بعد از اینکه صبحونه خوردیم قرار شد بریم لب ساحل
دخترا رفتن بالا حاضر شن و ما هم داشتیم فوتبال میدیدیم
#رها
ادامه دارد ... •📕❤•
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۲۹.۹k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.