نام رمان:عشق اجباری
نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 13
(ویو ات)صبح از خواب بلند شدیم صبحونمونو خوردیم و می سون گفت..
می سون:میگم نظرت چیه عصر بریم خونه؟
ات:باش.. خوبه
(ویو کوک)صبح از خاب بلند شدم سوجینم بیدار بود...
سوجین:اوپا حاضر شو بریم دکتر
کوک:باشه
(ویو کوک)حاضر شدیم و رفتیم سمت دکتر که رسیدیم..
دکتر:سلام بفرمایین؟
کوک:سلام لطفا یه ازمایش بگیرید ببینیم بچه تو چه حاله
دکتر:بله حتما چند دقیقه صبر کنید
کوک:چشم
دکتر:اوم خب بچه سالمه ولی... اقای جئون بچه از شما نیست
کوک:ی... یعنی.. چی از من نیس
سوجین:خانم... مطمئنید(اینجاس که سوجین میرینه تو خودش😂)
دکتر:بله بچه از اقای جئون نیست گروه خونی بچه نه مثل مادرشه نه مثل پدرش(گروه خونی بچه مثل سوهوعه)
کوک:اخه... ینی چی(توشوکه)
سوجین:میشه یبار دیگه ازمایش بکیرید
دکتر:بله حتما ولی مطمئنن بچه از اقای جئون نیس من بازم ازمایشو میگیرم...
سوجین:ممنون..(بعد چند دقیقه)
دکتر:خب بازم ازمایش نشون میده که بچه از اقای جئون نیس..
کوک:بیا بریم...
سوجین:...
کوک:تو هرزه به من خیانت کردی میفهمی(داد)
سوجین:اوپا مطئنم اشتباه شده
کوک:خفشو هرزه تو منو فقط بخاطر ثروتم میخاستی
سوجین:... اوپا...
کوک:گمشو پیش هر عوضی که بودی نمیخام دیگه ببینمت فهمیدی(با داد)
سوجین:...
(ویو کوک)سوار ماشین شدم اصن حالم خوب نبود می سون راست میگفت اون منو فقط بخاطر ثروتم میخاست من اشتباه کردم ات خیلی خوب بود..زنگ زدم می سون
(ویو ات)با می سون حرف میزدیم که گوشیس زنگ زد پاشد رفت جای دیگه..
کوک:الو سلام
می سون:سلام کارتو بگو
کوک:می سون یچیزی بگم
می سون:بگو
کوک:رفتیم از بچه ازمایش بگیریم بچه از من نبود..
می سون:هه.. اولشم بت گفتم اون یه هرزس خیالت راحت شد به حرفم اومدی نه؟
کوک:اره... ات کجاس؟
می سون:پایین من بالا حرف میزنم
کوک:باش فعلا
میسون:فعلا
(ویو ات)دیدم می سون اومد..
ات:چی گفت
می سون:دیدی اخرشم بهش خیانت کرد بچه از کوک نیس
ات:واقعا؟
می سون:اره... کوک خیلی پشیمونه از کاراش
ات:... اوم
(ویو کوک)به می سون گفتم حالم خوب نبود باید از دل ات در میاوردم که انقد اذیتش کرده بودم..رفتم خونه و خابیدم..
(ویو سوجین)ای لعنتی... رفتم سمت خونه...
سوهو:چیشد
سوجین:همچیو فهمید بچه از اون نیس دیگه هیچ راهی ندارم
سوهو:...
سوجین:ولی کاری به اون دختره هرزه کنم که مرغای اسمون به حالش گریه کنن اره
(ویو ات)فکر میکردم که می سون کفت..
می سون:امشبم بیا خونه من
ات:باشه (پرش زمانی به عصر)رفتیم خونه می سون فیلم گذاشت دیدیم تا شب و شام خوردیم و خابیدیم
لایک کامنت یادتون نره🙂🧡
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 13
(ویو ات)صبح از خواب بلند شدیم صبحونمونو خوردیم و می سون گفت..
می سون:میگم نظرت چیه عصر بریم خونه؟
ات:باش.. خوبه
(ویو کوک)صبح از خاب بلند شدم سوجینم بیدار بود...
سوجین:اوپا حاضر شو بریم دکتر
کوک:باشه
(ویو کوک)حاضر شدیم و رفتیم سمت دکتر که رسیدیم..
دکتر:سلام بفرمایین؟
کوک:سلام لطفا یه ازمایش بگیرید ببینیم بچه تو چه حاله
دکتر:بله حتما چند دقیقه صبر کنید
کوک:چشم
دکتر:اوم خب بچه سالمه ولی... اقای جئون بچه از شما نیست
کوک:ی... یعنی.. چی از من نیس
سوجین:خانم... مطمئنید(اینجاس که سوجین میرینه تو خودش😂)
دکتر:بله بچه از اقای جئون نیست گروه خونی بچه نه مثل مادرشه نه مثل پدرش(گروه خونی بچه مثل سوهوعه)
کوک:اخه... ینی چی(توشوکه)
سوجین:میشه یبار دیگه ازمایش بکیرید
دکتر:بله حتما ولی مطمئنن بچه از اقای جئون نیس من بازم ازمایشو میگیرم...
سوجین:ممنون..(بعد چند دقیقه)
دکتر:خب بازم ازمایش نشون میده که بچه از اقای جئون نیس..
کوک:بیا بریم...
سوجین:...
کوک:تو هرزه به من خیانت کردی میفهمی(داد)
سوجین:اوپا مطئنم اشتباه شده
کوک:خفشو هرزه تو منو فقط بخاطر ثروتم میخاستی
سوجین:... اوپا...
کوک:گمشو پیش هر عوضی که بودی نمیخام دیگه ببینمت فهمیدی(با داد)
سوجین:...
(ویو کوک)سوار ماشین شدم اصن حالم خوب نبود می سون راست میگفت اون منو فقط بخاطر ثروتم میخاست من اشتباه کردم ات خیلی خوب بود..زنگ زدم می سون
(ویو ات)با می سون حرف میزدیم که گوشیس زنگ زد پاشد رفت جای دیگه..
کوک:الو سلام
می سون:سلام کارتو بگو
کوک:می سون یچیزی بگم
می سون:بگو
کوک:رفتیم از بچه ازمایش بگیریم بچه از من نبود..
می سون:هه.. اولشم بت گفتم اون یه هرزس خیالت راحت شد به حرفم اومدی نه؟
کوک:اره... ات کجاس؟
می سون:پایین من بالا حرف میزنم
کوک:باش فعلا
میسون:فعلا
(ویو ات)دیدم می سون اومد..
ات:چی گفت
می سون:دیدی اخرشم بهش خیانت کرد بچه از کوک نیس
ات:واقعا؟
می سون:اره... کوک خیلی پشیمونه از کاراش
ات:... اوم
(ویو کوک)به می سون گفتم حالم خوب نبود باید از دل ات در میاوردم که انقد اذیتش کرده بودم..رفتم خونه و خابیدم..
(ویو سوجین)ای لعنتی... رفتم سمت خونه...
سوهو:چیشد
سوجین:همچیو فهمید بچه از اون نیس دیگه هیچ راهی ندارم
سوهو:...
سوجین:ولی کاری به اون دختره هرزه کنم که مرغای اسمون به حالش گریه کنن اره
(ویو ات)فکر میکردم که می سون کفت..
می سون:امشبم بیا خونه من
ات:باشه (پرش زمانی به عصر)رفتیم خونه می سون فیلم گذاشت دیدیم تا شب و شام خوردیم و خابیدیم
لایک کامنت یادتون نره🙂🧡
۸.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.