تک پارتی درخواستی نامجین
تک پارتی درخواستی نامجین
جین به سمت مردی که اونجا بود رفت
جین : چی میل دارن؟
نامجون وقتی جین رو دید هول کرد و چایی که اول براش اورده بودن دو ریخ روی میز
کوک : اووووووو نامجون داداش ! هول شدی ؟
کوک که یکی از دوستای دبیرستان نامجون بود و نامجون به کوک گفته بود که چند وقته ای هست که توی کافه ای که میره از یه نفر خوشش میاد ولی نمیدونه چجوری بهش برای همین از کوک کمک گرفته بود و به همون کافه باز گشت
نامجون که پاش می سوخت گفت
نامجون : نخیرم من حالم خوبه
جین که با نامجون مثل همه ی مشتری ها رفتار می کرد گفت
جین :اقا شما حالتون خوبه ؟ بزارین برم براتون یک پارچه بیارم
جین تا خواست روش رو برگردونه و بره نامجون دستش رو گرفت
نامجون : نه نیازی نیست من خوبم
جین : واقعا
نامجون : بله من خوبم نگرانم شدین
جین : بله
نامجون : خب ( یکم خجالت ) اینهمه ادم چرا من ؟؟
جین : بله ؟؟؟
نامجون : یعنی م........
نامجون خواست حرفش رو ادامه بده که کوک جمش کرد
کوک : ولش کنین خب من یه امممم رامیون میخورم
جین : بله ایشون چی ( اشاره به نامجون )
نامجون هنوز تو رویاهاش بود
نامجون : من ؟؟
کوک : خب اینم همینطور دوتا نودل لطفا
جین : چشم
و جین رفت
کوک رو به نامجون کرد و گفت
کوک : نامجون تو چت شده چرا اینجوری بودی عاشق شدی خنگ که نشدی
نامجون : من خوبم
کوک : اره اره خیلی
نامجون : به خدا
کوک چیزی نگفت و چند دقیقه ی بعد غذا رو اوردن
جین : به فرمایید
نامجون محو جین شده بود و این نگاه نامجون جین رو معذب می کرد
جین داشت می رفت که نامجون دستش رو کشید
نامجون : یه لحظه
جین : بفرمایید
نامجون : شما از چه کسانی خوشتون میاد ؟
جین : منظورتون چیه
نامجون : ...............
شرط پارت بعدی
۵ تا کامنت
۶ تا لایک
جین به سمت مردی که اونجا بود رفت
جین : چی میل دارن؟
نامجون وقتی جین رو دید هول کرد و چایی که اول براش اورده بودن دو ریخ روی میز
کوک : اووووووو نامجون داداش ! هول شدی ؟
کوک که یکی از دوستای دبیرستان نامجون بود و نامجون به کوک گفته بود که چند وقته ای هست که توی کافه ای که میره از یه نفر خوشش میاد ولی نمیدونه چجوری بهش برای همین از کوک کمک گرفته بود و به همون کافه باز گشت
نامجون که پاش می سوخت گفت
نامجون : نخیرم من حالم خوبه
جین که با نامجون مثل همه ی مشتری ها رفتار می کرد گفت
جین :اقا شما حالتون خوبه ؟ بزارین برم براتون یک پارچه بیارم
جین تا خواست روش رو برگردونه و بره نامجون دستش رو گرفت
نامجون : نه نیازی نیست من خوبم
جین : واقعا
نامجون : بله من خوبم نگرانم شدین
جین : بله
نامجون : خب ( یکم خجالت ) اینهمه ادم چرا من ؟؟
جین : بله ؟؟؟
نامجون : یعنی م........
نامجون خواست حرفش رو ادامه بده که کوک جمش کرد
کوک : ولش کنین خب من یه امممم رامیون میخورم
جین : بله ایشون چی ( اشاره به نامجون )
نامجون هنوز تو رویاهاش بود
نامجون : من ؟؟
کوک : خب اینم همینطور دوتا نودل لطفا
جین : چشم
و جین رفت
کوک رو به نامجون کرد و گفت
کوک : نامجون تو چت شده چرا اینجوری بودی عاشق شدی خنگ که نشدی
نامجون : من خوبم
کوک : اره اره خیلی
نامجون : به خدا
کوک چیزی نگفت و چند دقیقه ی بعد غذا رو اوردن
جین : به فرمایید
نامجون محو جین شده بود و این نگاه نامجون جین رو معذب می کرد
جین داشت می رفت که نامجون دستش رو کشید
نامجون : یه لحظه
جین : بفرمایید
نامجون : شما از چه کسانی خوشتون میاد ؟
جین : منظورتون چیه
نامجون : ...............
شرط پارت بعدی
۵ تا کامنت
۶ تا لایک
۳.۷k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.