خوناشامکوچولو

#خوناشام_کوچولو
پارت 38
روز مهمانی
ویو ا. ت
از خواب بیدار شدم که یادم اومد امروز روز مهمونیه
+جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ ساعت چندههههه
=(لیا با جیغ ا.ت از جواب پرید و بدو بدو اومد تو اتاق) چیشده چیهههههه یا خدا (خوابالو و ترسیده)
+امروز روز مهمونیه
=چییییی وای پاشو
_(کوک اوند تو اتاق) ا. ت چیشده لیا چرا انقد هول کردی
=+امروز روز مهمونیهههه
_میدونم اروم باشید
+عشقم ساعت چنده
_ساعت 9 هنوز (لیا رفت دست و صورتشو بشوره)
+چی وای خداروشکر زود بیدار شدم راستی کوکی تو بیدار بودی یا بیدارت کردم
_بیدار بودم
+چرا
_بیدار شدم براتون صبحونه درست کنم
+کوکی
+عشقم تو برو منم میام
_پایین منتظرم
و رفت سریع رفتیم یه دوش چند مینی گرفتم و یه لباس عجله ای پوشیدم موهای خیسم رو تو هوله گذاشتم تا یکم ابش گرفته شه و رفتم پایین
=به خانم بلخره اومدی عع وایسه ببینم رفتی دوش گرفتی
+بله بخاطر همین دیر اومدم
=من بعد صبحونه میرم
_موهاتو خشک نکردی
+ بعد صبحانه
~سلام صبح بخیر
=_+سلام صبح توهم بخیر
_خب خب صبحونه ام امادس
+تهیونگ و لیا میرید بقیه رو بیدار کنید
=~اوکی
اونا رفتن منو کوک موندیم
_خب خب دوباره منو ملکه م تنها شدیم
+یااا
_(خنده) بیا بغلم ببینم
+(بدو بدو رفت و سفت بغلش کرد) اینجوری دستامو سفت بهت قفل میکنم نتونی در بری
_عمرا از کسی که عاشقشم فرار کنم ا. تم
= مرغ عشق های عزیز ما داریم میایم اگه تو دل و روده همید در بیاید (از طبقه بالا با صدای بلند)
+_خنده
صبحونه خوردیم و کارامون رو انجام دادیم پسرا اماده شدن پدر جان اومد پسرا رو برد که موقتا خوناشامشون کنه منو لیا هم اماده شدیم که شنیدم صدای پسرا اومد
+پسرا شماید
_اره عزیزم مایم
منو لیا هم اماده بودیم پس رفتیم پایین داشتیم از پله ها پایین میرفتم که چشمم به کوک خورد خیلی خوشتیپ شده بود قلبم از زیباییش به تپش افتاد
ویو کوک
با دیدنش هوش از سرم رفت بی نهایت زیبا بود باعث میشد نتونم به جز اون به چیزی نگاه یا فک کنم اومد پایین و دستش رو گرفتم
_ا. ت عشقم الان واقعا زیبایت نفس گیر شده
+(خجالت) مرسی تو هم همینطور خوشتیپی خیره کننده
~لیا چقد خوشگل شدی خیلی ناز شدی جدی میگم
=مرسی تو هم واقعا جذاب شدی
*واو ا.ت و لیا چه زیبا شدید
•"~٪،موافقم خیلی زیبا شدید
+مرسی پسرا شما هم خیلی خوشتیپ شدید بسه تا از خجالت اب نشدیم دیگه ادامه ندید
=ارع واقعا بسه
☆خب همگی اماده اید
+او بله پدر حان
=پدر بقیه کی میان
(صدای زنگ در اومد)
☆اومدن همهگی وارد حالت خوناشام ی خودتون شید و هواستون باشع
•"=+_~٪*، چشم
در و باز کردیم و....
شرط =6 لایک❤ 6 کامنت🗨
دیدگاه ها (۱۴)

#خوناشام_کوچولو پارت39ویو ا. تدر رو باز کردم و با دیدن اون ه...

#خوناشام_کوچولو پارت 40ویو کوک رفتم تو دیدم تازه از حموم اوم...

#خوناشام_کوچولو پارت 37با صدای هیونگا به خودم اومدم~داداش یک...

#خوناشام_کوچولو پارت 36زیر گوشش گفتم _چیه خوناشام کوچولوم ال...

پارت ۸۰ فیک ازدواج مافیایی

⁶⁴ا/ت با احساس سنگینی پلک‌هایم به آرامی باز کردم و از خواب ب...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط