p

p2


ات ویو

ویوی، چییی جیمین تو نمیتونی اون هنوز بچه اس
ات، یااا اونی من بچه نیستم من دیگه تو دهه بیست سالگی‌ام
ویوی،ولی برای اونجا تو هنوز بچه ای
ات، حالا چی میشه بزاری
جیمین، راست میگه لطفا بزار
ویوی، باشه ولی یه شرط داره
ات و جیمین ، چه شرطی؟؟
ویوی، از کنار جیمین تکون نمیخوری
ات،باشه
جیمین، خب پس حله بریم نهار بخوریم

(بعد از نهار، اتاق ویوی)

جیمین ، او راستی باید لباس بخرم
ویوی، لباس برای چی؟؟
جیمین، واسه ی مهمونی دیگه
ویوی ، برای ما ک.......
قبل از اینکه حرفش تموم شه جیمین میگه
جیمین، برای خودمون که نه برای ات
ات، پس خودتون چی
ویوی، ما خودمون لباس داریم
ات ، اوهوم ولی فردا مهمونی برگزار می‌شه پس ما کی بریم برا لباس
جیمین، پایه اید الان بریم
ات و ویوی ، بزن بریممممم

(بازار)

ات ویو


هرچی لباس برمی‌داشتم جیمین میگفت نه
آخه مگه اینه چه مشکلی دارن
آخرش هم یه لباس مجلسی به انتخواب خودش برداشت و رفت حساب کرد
آخه این چه مشکلی داره ؟؟



(اسلاید ۲ لباس ات برای مهمونی)

شرط
۲ لایک
۲ کامنت




#فیک#اسمات#رمان#سناریو#تکپارتی#چند_پارتی#مافیا#کوک#داستان#ارمی#بنگتن#ا_ت#جیمین#تهیونگ#شوگا#نامجون#جیهوپ#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۳)

P3(خونه)ات ویو دیگه تقریبا ساعت ۱۱ شب بود به همه شب بخیر گفت...

P4ات ویو خب الان باید زنگ بزنم جیمین بییییییییبب ات،الو سلام...

p1ا.ت ویو من الان پشت در اتاق جیمینم فضولی من هم مثل همیشه گ...

معرفی پارک ا.ت یه دختر ۲۳ ساله قدکوتاه با هیکل ظریف و پوست س...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۸#

پارت ۱۸ات: اول لباس بپوشم یا میکاب کنم اول لباس میپوشم ات یه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط