P

P4


ات ویو


خب الان باید زنگ بزنم جیمین
بییییییییبب
ات،الو سلام
جیمین، الو سلام چیزی لازم داری؟
ات، نه فقط
جیمین ،فقط چی
ات،میشه امروز برم خونه یونا
جیمین، اره ولی قبل شیش خونه باش
ات اوکی بای
جیمین، بای
بییییییییبب


واو چقد سریع قبول کرد از این بعید بود
خب الان کلا تا مهمونی ۳ ساعت وقت دارم
پس بزن بریم
اول یه حموم برم
بعد اومدم خودمو یه میکاپ ساده کردم تینت زدم
لباس پوشیدم و پیش به سوی مهمانی
اوه اوه الان دیرم میشه
یه تاکسی گرفتم بهش آدرسو دادم
رسیدم دم در خونه
در زدم بعد چند ثانیه در باز شد
و قیافه پوکر یونا رو دیدم
گفتم هی چی شده باز کشتیات غرق شدن
یونا، معلوم هست کجایی تو دقیقا ۱۷ دقیقه دیر کردی
ات، داشتم آماده میشدم
یونا، هوففف بیا تو
ات، اوهوم
رفتم داخل خونه رو رد کردیم و به حیاط پشتی رسیدیم
محل برگزاری مهمونی
دیدگاه ها (۰)

P3(خونه)ات ویو دیگه تقریبا ساعت ۱۱ شب بود به همه شب بخیر گفت...

p2ات ویو ویوی، چییی جیمین تو نمیتونی اون هنوز بچه اس ات، یاا...

دیدار اول ..

پارت۱۰جیمین: منم فقط به سوا گفتم اما جوابی نداد و رفت(تلفن ج...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط