نویسنده: میونها
نویسنده: میونها
معرفی فیک
اسم فیک : من برات مهم نیستم؟
ژانر: عاشقانه خانوادگی
شخصیت ها اصلی لی فیلیکس ات و فینیکس
خوشبختی چیزیه که هیچ آدمی اون رو نداره
ازدواج چیزه خیلی خوبیه اما اگه تو ازدواج عشق باشه اون بهترین ازدواجی میشه که ات اون عشق رو نداره دختری که ازدواج کنه دیگه حرف حرفه شوهرشه خدمت به شوهرش و پدر مادر شوهرش کارشه
" عشق "
" گریه کردن "
" حرف خوردن "
" تنهایی "
اینها چیزی هستم که در زندگی مهمه
فیلیکس ادم سرد و جدی هست با کسی حرف نمیزنه و فقد کارش براش مهمه با اینکه ازدواج کردهواسش مهم نیست نه پسر نه همسر براش مهم نیست فقد کارش رو میکنه صبح ها میره شرکت تا ساعت 7 میاد خونش و میره سمته اوتاق کارش برایه شام میاد و بعد از خوردنه شام دوباره میره اوتاق کارش میونش با همسر و پسر اصلا خوب نیست کلا اخلاقش اینه فیلیکس تو هر ماهی برایه کارش خارج از کشور میره و برایه یک هفتیی اونجاست
ات دختر مهربون و آرومی هستش دو سال از ازدواجشون میگذره و هیچ علاقه ای از شوهرش ندیده با اینکه ازدواجشون سوری نبود و زن شوهر واقعی هستن بینشون هیچ علاقه ای نبود ات فقد اومیدش پسرش فینیکسه اونو خیلی دوست داره فینیکس بیشتر از پدرش مادرش رو دوست داره فینیکس پسر شیطون و پرویی هستش ات کارش فقد خدمت به شوهرش و پدر مادر شوهرش هستش
یعنی این دختر خسته نمیشه از این همه کار
ات تویه آمریکا زندگی میکرد پدر ات و پدر فیلیکس برایه شراکتشون
خواستن که بچه هاشون با هم ازدواج کنن براشون فقد شرکت و سهام مهمه
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
هو هو
معرفی فیک
اسم فیک : من برات مهم نیستم؟
ژانر: عاشقانه خانوادگی
شخصیت ها اصلی لی فیلیکس ات و فینیکس
خوشبختی چیزیه که هیچ آدمی اون رو نداره
ازدواج چیزه خیلی خوبیه اما اگه تو ازدواج عشق باشه اون بهترین ازدواجی میشه که ات اون عشق رو نداره دختری که ازدواج کنه دیگه حرف حرفه شوهرشه خدمت به شوهرش و پدر مادر شوهرش کارشه
" عشق "
" گریه کردن "
" حرف خوردن "
" تنهایی "
اینها چیزی هستم که در زندگی مهمه
فیلیکس ادم سرد و جدی هست با کسی حرف نمیزنه و فقد کارش براش مهمه با اینکه ازدواج کردهواسش مهم نیست نه پسر نه همسر براش مهم نیست فقد کارش رو میکنه صبح ها میره شرکت تا ساعت 7 میاد خونش و میره سمته اوتاق کارش برایه شام میاد و بعد از خوردنه شام دوباره میره اوتاق کارش میونش با همسر و پسر اصلا خوب نیست کلا اخلاقش اینه فیلیکس تو هر ماهی برایه کارش خارج از کشور میره و برایه یک هفتیی اونجاست
ات دختر مهربون و آرومی هستش دو سال از ازدواجشون میگذره و هیچ علاقه ای از شوهرش ندیده با اینکه ازدواجشون سوری نبود و زن شوهر واقعی هستن بینشون هیچ علاقه ای نبود ات فقد اومیدش پسرش فینیکسه اونو خیلی دوست داره فینیکس بیشتر از پدرش مادرش رو دوست داره فینیکس پسر شیطون و پرویی هستش ات کارش فقد خدمت به شوهرش و پدر مادر شوهرش هستش
یعنی این دختر خسته نمیشه از این همه کار
ات تویه آمریکا زندگی میکرد پدر ات و پدر فیلیکس برایه شراکتشون
خواستن که بچه هاشون با هم ازدواج کنن براشون فقد شرکت و سهام مهمه
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
هو هو
۴.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.