کاسه ی ترسم از افکار جهنم پر شده است
کاسه ی ترسم از افکار جهنم پر شده است...
ذهنم از شب قصه ی عیسی و مریم پر شده است...
زندگی دارد برایم نقش بازی میکند...
سینما از گرگ های شکل آدم پر شده است...
یا علی کاری ندارد گفتنش آرامشی است...
مسجد دنیا ولی از ابن ملجم پر شده است...
قلبم از همزاد پنداران و مردم شاکی است...
بعد زخمی شدنم افسوس!مرهم پر شده است...
اشک می ریزم و میگویند این ها گریه نیست!
پس چرا این شعر، سر تا پایش از غم پر شده است?
ذهنم از شب قصه ی عیسی و مریم پر شده است...
زندگی دارد برایم نقش بازی میکند...
سینما از گرگ های شکل آدم پر شده است...
یا علی کاری ندارد گفتنش آرامشی است...
مسجد دنیا ولی از ابن ملجم پر شده است...
قلبم از همزاد پنداران و مردم شاکی است...
بعد زخمی شدنم افسوس!مرهم پر شده است...
اشک می ریزم و میگویند این ها گریه نیست!
پس چرا این شعر، سر تا پایش از غم پر شده است?
- ۵۷۸
- ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط