فیک خوشحال باش دارم نیام پیشت
فیک خوشحال باش دارم نیام پیشت
ا.ت ویو: خوابیدم پیش اون اقاهه خیلی نذاب بود یعنی من دوست دختراونم؟؟ یادم نمیاد فاکککک
ا.ت: اسمت جیه؟
تهیونگ: تهیونگ ولی تو همیشه تییونگ شی صدام میکردی
ا.ت: اوهوم من چه کارا که نمیکردم(خنده)
تهیونگ:(خنده)
ا.ت: راستی ما باهم رابطه داشتیم؟
تهیونگ: (نه تو میترسی)
ا.ت: تو اسراد نمیکردی که رابطه داشته باشیم؟
تهیونگ: چرا ولی کم وقتی میدیدم خودت نمیخوای سعی میکردم زیاد بهن فشار نیارم
ا.ت: ولی یه جیزایی یادمه
تهیونگ: چییی
ا.ت: دیروز تو همین عمارت بودم و یه مرده ای منو از خونه پرت کرد بیرون
تهیونگ: من بودم(گریه)
ا.ت: چرا؟
تهیونگ: داستاتش مفصله
ا.ت: بگو
تهیونگ ماجرا رو میگه
ا.ت: واییی داره یه چیزاییی یادم میاد بیشتر بگووو
تهیونگ: از اول زندگیشون تا الان رو میگه
ا.ت: همه چی یادم اونددددد
تهیونگ:ایوللللل
ا.ت:ولی من باهات قهرم
تهیونگ: چرا
ا.ت ویو: خوابیدم پیش اون اقاهه خیلی نذاب بود یعنی من دوست دختراونم؟؟ یادم نمیاد فاکککک
ا.ت: اسمت جیه؟
تهیونگ: تهیونگ ولی تو همیشه تییونگ شی صدام میکردی
ا.ت: اوهوم من چه کارا که نمیکردم(خنده)
تهیونگ:(خنده)
ا.ت: راستی ما باهم رابطه داشتیم؟
تهیونگ: (نه تو میترسی)
ا.ت: تو اسراد نمیکردی که رابطه داشته باشیم؟
تهیونگ: چرا ولی کم وقتی میدیدم خودت نمیخوای سعی میکردم زیاد بهن فشار نیارم
ا.ت: ولی یه جیزایی یادمه
تهیونگ: چییی
ا.ت: دیروز تو همین عمارت بودم و یه مرده ای منو از خونه پرت کرد بیرون
تهیونگ: من بودم(گریه)
ا.ت: چرا؟
تهیونگ: داستاتش مفصله
ا.ت: بگو
تهیونگ ماجرا رو میگه
ا.ت: واییی داره یه چیزاییی یادم میاد بیشتر بگووو
تهیونگ: از اول زندگیشون تا الان رو میگه
ا.ت: همه چی یادم اونددددد
تهیونگ:ایوللللل
ا.ت:ولی من باهات قهرم
تهیونگ: چرا
۴.۴k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.