تو ماه پنجره ی شاعرانه ها بودی

‍ تو ماه  پنجره ی شاعرانه ها بودی
غروب عاشقی ام را  بهانه ها بودی

کنار بــرکـه ی مغمـوم ناامیــد دلــم
به همنوایی نی ها ترانــه هــا بودی

زمــان بارش احساس بکـر هر غزلم
به قلب چون برهوتم جوانه هابودی

ببین چه دسته گلی رابه آب غم دادی
میـان سینـه ی تنگم زبانــه ها بودی

صدای عقل توآهنگ رفتنت را داشت
تو اصل فاصله ها را نشانه ها بودی
 
به مقصدی که توگفتی هنوزگمراهم
تو بارهــای کج روی شـانـه ها بودی
 
خیال وخاطره ی عصر جمعه میگوید
که بیت بیت  سرشک شبـانه هــا...
                  هستی....


#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

نکشی کمان به رویم؛ به خدا گناه دارم که دو چشم خون فشانم، به ...

خنده ات ابر بهار است که باران داردماندنت آب روان است که جریا...

آن بى گناهى ام که در آغوشِ آتشمسودابه ى غزل تویى و من سیاوَش...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط