همین دستهایت ...
همین دستهایت ...
آنقدر دلتنگ دستهایت هستم
که اینبار که انهارا در دستم گرفتم یک دل سیر میبوسمشان وروی چشمهایم
میگذارم ،مرهمند برای چشمهایی که ازبس گریسته فراقت را کم سو شده ،
درمان دل دردمندم هستن انزمانی که
روی گونه. هایم میگذارم ....
معجزه میکنند دستهای زیبا وگرم
مهربان تو ،بیچاره انکس که تو محرومش کنی از بوییدن وبوسیدن
دستهایت...
شب
دلنوشته های
خان
آنقدر دلتنگ دستهایت هستم
که اینبار که انهارا در دستم گرفتم یک دل سیر میبوسمشان وروی چشمهایم
میگذارم ،مرهمند برای چشمهایی که ازبس گریسته فراقت را کم سو شده ،
درمان دل دردمندم هستن انزمانی که
روی گونه. هایم میگذارم ....
معجزه میکنند دستهای زیبا وگرم
مهربان تو ،بیچاره انکس که تو محرومش کنی از بوییدن وبوسیدن
دستهایت...
شب
دلنوشته های
خان
۸۰۰
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.