قضایا یا وقایع متعدده و کرامات بسیار از اهلبیت علیهم السل
قضایا یا وقایع متعدده و کرامات بسیار از اهلبیت علیهم السلام و از آن سر مطهر در غالب این منازل نقل شده، و چون نقل آنها به تفصیل منافی با این مختصر است ما در اینجا چند قضیه قناعت کنیم اگرچه ابن شهر آشوب در مناقب فرموده:
وَ منْ مَناقِبِهِ ما ظَهَرَ مِنَ الْمَشاهِدِ الَّذی یُقالُ لَهُ مَشْهَدُ الرَّاْسِ مِنْ کَرْبَلاءِ اِلی عَسْقَلانِ وَ ما بَیْنَهُما وَ الْمُوصِلَ وَ نَصیبیْن وَ حَمْاَهِ وَ حِمْص وَ دَمِشْق وَ غَیْرِ ذالِکَ.
و از این عبارت معلوم میشود که در هر یک از وقایع و کرامات آن چیزی است که در روضه الشهداء فاضل کاشفی مسطور است که چون لشکر یزید (علیهم اللعنه) نزدیک موصل رسیدند و به آنجا اطلاع دادند اهل موصل راضی نشدند که سرها و اهلبیت وارد شهر شوند در یک فرسخی برای آنها آذوقه و علوفه فرستادند و در آنجا منزل کردند و سر مقدس را بر روی سنگی نهادند قطرةخونی از حلقوم مقدس به آن سنگ رسید و بعد از آن همه ساله در روز عاشورا خون تازه از آن سنگ میآمد و مردم اطراف آنجا مجتمع میشدند و اقامة تعزیه میکردند و همچنین بود تا زمان عبدالملک مروان که امر کرد آن سنگ را از جا کندند و پنهان نمودند و مردم در محل آن سنگ گنبدی بنا کردند و آنرا مشهد نقطه نام نهادند، و دیگر واقعه حران است که در جمله از کتب و هم در کتاب سابق مسطور است که چون سرهای شهداء را با اسراء به شهر حران وارد کردند و مردم برای تماشا بیرون آمدند از شهر، یحیی نامی از یهودان مشاهده کرد که سر مقدس لب او حرکت میکند نزدیک آمد، شنید که این آیت مبارک تلاوت میفرماید:
وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون
وَ منْ مَناقِبِهِ ما ظَهَرَ مِنَ الْمَشاهِدِ الَّذی یُقالُ لَهُ مَشْهَدُ الرَّاْسِ مِنْ کَرْبَلاءِ اِلی عَسْقَلانِ وَ ما بَیْنَهُما وَ الْمُوصِلَ وَ نَصیبیْن وَ حَمْاَهِ وَ حِمْص وَ دَمِشْق وَ غَیْرِ ذالِکَ.
و از این عبارت معلوم میشود که در هر یک از وقایع و کرامات آن چیزی است که در روضه الشهداء فاضل کاشفی مسطور است که چون لشکر یزید (علیهم اللعنه) نزدیک موصل رسیدند و به آنجا اطلاع دادند اهل موصل راضی نشدند که سرها و اهلبیت وارد شهر شوند در یک فرسخی برای آنها آذوقه و علوفه فرستادند و در آنجا منزل کردند و سر مقدس را بر روی سنگی نهادند قطرةخونی از حلقوم مقدس به آن سنگ رسید و بعد از آن همه ساله در روز عاشورا خون تازه از آن سنگ میآمد و مردم اطراف آنجا مجتمع میشدند و اقامة تعزیه میکردند و همچنین بود تا زمان عبدالملک مروان که امر کرد آن سنگ را از جا کندند و پنهان نمودند و مردم در محل آن سنگ گنبدی بنا کردند و آنرا مشهد نقطه نام نهادند، و دیگر واقعه حران است که در جمله از کتب و هم در کتاب سابق مسطور است که چون سرهای شهداء را با اسراء به شهر حران وارد کردند و مردم برای تماشا بیرون آمدند از شهر، یحیی نامی از یهودان مشاهده کرد که سر مقدس لب او حرکت میکند نزدیک آمد، شنید که این آیت مبارک تلاوت میفرماید:
وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون
۳۲۵
۱۸ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.