p6
p6
ویو ات
بتداینکه اجازه گرفتم داشتم میرفتم که بهم گفت دختره گستاخ!؟ عمشه پدرصگ(خفه)
ات. گگگگگگ(زبون درازی)
جیمین. تو...(بلند شد)
ات. ما رفتیمو برنگردیم(چشم خوره)
از اونجا رفتم بیرون
بانو کیم. اجازه دادن؟
ات. اره چرا نده پسره گس..
بانو کیم. ملکه؟؟!!
ات. خیله خب بریم فقط یه سوال
بانو کیم. بله؟
ات. با این لباسا؟(لباساش خیلی سلطنتیه)
بانو کیم. بیایید بریم یه لباس قشنگ بهتون بدم
ات. چشمممم
ویو جیمین
داشتم با مباشر اعظم درباره موضوغی حرف میزدم که...
... بانو لارا وارد میشوند...
جیمین.(خوشحال)
لارا. جیمین جونمممم
جیمین. عشقم(بغل کردن لارا)
لارا. دلم برات تنگ شده بود
جیمین. منم همینطور
لارا. عامم نمیخواد بره؟(مباشره اعظم رو میگه)
جیمین. میخوای اینجا وایستیو مزاحممون بشی؟
مباشر اعظم. نه نه شما به کارتون برسین من میرم
رفت
لارا. نظرت... راجب... یه شب خوب چیه(لمس کردن صورت پسرمون)
جیمین. عالیه....
(مزاحم نشو فرزندم)
ات. بانو کیم این خیلی قشنگه
بانو کیم. مثل شما ملکه
ات. بریم؟!
بانو کیم. بریم
تو راه به اطراف نگاه میکردم که چشمم به یه چیزی شبیه به آبنبات بود افتاد
ات. بانو کیممم
بانوکیم. چیشده بانویه من؟
ات. از اونا میخوام
بانو کیم. آبنبات شکری؟
ات. هوممم
بانوکیم. چشم
فروشنده. عجب بانویه زیبایی بفرمایید کدومو میخواین
ات. عاممم این یکیه شکله اژدها
فروشنده. حتما
آبنباتو گرفتمو بانو کیم حساب کرد بعد کلی گشتن برگشتیم عمارت
لباسمو عوض کردمو خوابیدم
باحس سنگینی روی دستم از خواب بیدار شدم دیدم لارا سرشو گذاشته رو دستم بوسه ای به سرش زدمو بیشتر تو آغوشم فرو بردمش که بیدارشد
لارا. صبح بخیر عزیزم
جیمین. صبح توعم بخیر عشقم(اوقققققق)
لارا. هومم بلند شو دیره دیگه باید بری به کارات برسی
جیمین. اما میخوام بشینم تور تماشا کنم
لارا. عااااا لباس ندارم که
جیمین. پوکر
لارا. خب باشه فهمیدم دیشب همه جامو دیدی
مباشر اعظم. پادشاه وقت صبحانس
جیمین. بدو لباس بپوش صبحانه رو بیارن
لارا. باشه
این دفعه برعکس همیشه با حس خیلی خوبی از خواب بیدار شدم
ات. چه روز خوبی چه هوایه خوبی چه آدمایه خو...
بانو کیم. بانویه من
بیا ریده شد توش هوفففف...
ات. بازم بانویه من؟
بانو کیم. یعنی ملکه
ات. چیشده؟
بانو کیم. در قصر جشنی بزرگ به مناسبت تولد بانو لارا گرفتن شما هم دعوتین وباید یکی از بهترین لباساتون رو بپوشین ادمایه زیادی هستن
ات. اوکی
بانو کیم. چی؟
ات. یعنی باشه..
لباس ات واسه بیرونو گذاشتم
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
ویو ات
بتداینکه اجازه گرفتم داشتم میرفتم که بهم گفت دختره گستاخ!؟ عمشه پدرصگ(خفه)
ات. گگگگگگ(زبون درازی)
جیمین. تو...(بلند شد)
ات. ما رفتیمو برنگردیم(چشم خوره)
از اونجا رفتم بیرون
بانو کیم. اجازه دادن؟
ات. اره چرا نده پسره گس..
بانو کیم. ملکه؟؟!!
ات. خیله خب بریم فقط یه سوال
بانو کیم. بله؟
ات. با این لباسا؟(لباساش خیلی سلطنتیه)
بانو کیم. بیایید بریم یه لباس قشنگ بهتون بدم
ات. چشمممم
ویو جیمین
داشتم با مباشر اعظم درباره موضوغی حرف میزدم که...
... بانو لارا وارد میشوند...
جیمین.(خوشحال)
لارا. جیمین جونمممم
جیمین. عشقم(بغل کردن لارا)
لارا. دلم برات تنگ شده بود
جیمین. منم همینطور
لارا. عامم نمیخواد بره؟(مباشره اعظم رو میگه)
جیمین. میخوای اینجا وایستیو مزاحممون بشی؟
مباشر اعظم. نه نه شما به کارتون برسین من میرم
رفت
لارا. نظرت... راجب... یه شب خوب چیه(لمس کردن صورت پسرمون)
جیمین. عالیه....
(مزاحم نشو فرزندم)
ات. بانو کیم این خیلی قشنگه
بانو کیم. مثل شما ملکه
ات. بریم؟!
بانو کیم. بریم
تو راه به اطراف نگاه میکردم که چشمم به یه چیزی شبیه به آبنبات بود افتاد
ات. بانو کیممم
بانوکیم. چیشده بانویه من؟
ات. از اونا میخوام
بانو کیم. آبنبات شکری؟
ات. هوممم
بانوکیم. چشم
فروشنده. عجب بانویه زیبایی بفرمایید کدومو میخواین
ات. عاممم این یکیه شکله اژدها
فروشنده. حتما
آبنباتو گرفتمو بانو کیم حساب کرد بعد کلی گشتن برگشتیم عمارت
لباسمو عوض کردمو خوابیدم
باحس سنگینی روی دستم از خواب بیدار شدم دیدم لارا سرشو گذاشته رو دستم بوسه ای به سرش زدمو بیشتر تو آغوشم فرو بردمش که بیدارشد
لارا. صبح بخیر عزیزم
جیمین. صبح توعم بخیر عشقم(اوقققققق)
لارا. هومم بلند شو دیره دیگه باید بری به کارات برسی
جیمین. اما میخوام بشینم تور تماشا کنم
لارا. عااااا لباس ندارم که
جیمین. پوکر
لارا. خب باشه فهمیدم دیشب همه جامو دیدی
مباشر اعظم. پادشاه وقت صبحانس
جیمین. بدو لباس بپوش صبحانه رو بیارن
لارا. باشه
این دفعه برعکس همیشه با حس خیلی خوبی از خواب بیدار شدم
ات. چه روز خوبی چه هوایه خوبی چه آدمایه خو...
بانو کیم. بانویه من
بیا ریده شد توش هوفففف...
ات. بازم بانویه من؟
بانو کیم. یعنی ملکه
ات. چیشده؟
بانو کیم. در قصر جشنی بزرگ به مناسبت تولد بانو لارا گرفتن شما هم دعوتین وباید یکی از بهترین لباساتون رو بپوشین ادمایه زیادی هستن
ات. اوکی
بانو کیم. چی؟
ات. یعنی باشه..
لباس ات واسه بیرونو گذاشتم
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
۶.۷k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.