p5
p5
ویو ات
داشتم لقمه آخرمو میخوردم که چشمم خورد به اون پسره (اسمشو نمیدونه)
بانو کیم نگاهمو دنبال کرد وقتی دید طرف مقابل کیه سریع بلند شد تعظیم کرد
جیمین. انگار داره بهتون زیادی خوش میگذره؟؟
ات. نباید بگذره؟
جیمین. تو...
ات. بانو کیم بریم
بانوکیم. چشم
بدون اینکه بزارم ادامه حرفشو بزنه رفتم هه چه خفن شدما
ویو جیمین
الان.. الان اون رفت به من بی محلی کرد؟!...نکنه جنی روحی رفته تو جلدش؟!
مباشر اعظم. ایشون واقعا تغیر کردن
جیمین. درسته...
باز با صدایه بانو کیم از خواب بیدار شدم
ات. چرا نمیزارین بخوابم هاااا
بانو کیم. وقت صبحانس ملکه.. بعد صبحانه براتون حمام اماده میکنم
ات. چقدر تشریفات خبریه؟
بانو کیم. قراره ملکه مادر به دیدنتون بیاد
ات.باید مادر پادشاه باشه نه؟!
بانو کیم. درسته
ات. رفتارش باهام چطوره؟!
بانو کیم. ایشون بسیار زیاد شمارو دوست دارن و مثل دختر خودشون مواظب شما بودن
ات. اخیششش یکی پیدا شد با ما خوب باشه ها
....بانو هان وارد میشود...
ات. اخخخخ جوننننن صبحونه... غذاااا
بانو کیم. ملکه شکمویه من
ات. بانوکیم چند سالتونه؟!
بانو کیم. عامم من46سالمه
ات. همسن مادریمین(ذوق)
بانو کیم. مـ مادرتون... مردن... وقتی شما12سالتون بود(ناراحت)
ات. نه اون نه مادراصلیم
بانو کیم.صبحونتون رو میل کنید لطفا (لبخند)
ذهن بانو کیم(حتما سرشون به جایی خورده ملکه بیچاره من)
بعد صبحانه
ات. بانو کیم میشه بریم بیرون؟!
بانو کیم. بعد اینکه ملکه مادر امدن و رفتن باید از پادشاه اجازه بگیرم بعد بریم
ات باشه
.... ملکه مادر وارد میشوند...
ات. یا خدا..
سریع بلند شدمو لباسمو رو به راه کردم که یه زنی پر از زیر ورالات امد تو همه تعظیم کردن منم تعظیم کردم که امد منو بغل کرده فاخ...
ملکه مادر. ات دخترم میدونی چقدر نگرانت شدم؟الان خوبی؟
ات. ممنونم ملکه مادر
ملکه مادر. شـ شـ شنیدم که فراموشی گرفتی
ات. اوممم راستشو بخوایین هیچی یادم نمیاد
ملکه مادر. درست میشه عزیزم نگران نباش
ات. بفرمایید بشینین
ملکه مادر. نه من میرم فقط امدم ببینم حالت خوبه یانه.
ات. به همین زودی
ملکه مادر.بایدچند تا کارو روبه راه کنم قول میدم هرچه زودتر بهت سر بزنم
ات. چشم
ملکه مادر رفت
ات. چه مهربون بود
بانو کیم. بله
ات. بریم؟
بانو کیم. اول اجازه
ات. هوفففف
ویو جیمین
نشسته بودم داشتم برای تولد لارا که چند روز دیگست کادو انتخاب میکردم که...
ملکه وارد میشونده...
اون زنیکه دویید سمتم
جیمین. چیه؟
ات. اولا سلام دوما میخوام برم بیرون
جیمین. برو
ات. عه باش من رفتم فعلااا
جیمین. بری برنگردی دختره گستاخ(کمی داد)
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
ویو ات
داشتم لقمه آخرمو میخوردم که چشمم خورد به اون پسره (اسمشو نمیدونه)
بانو کیم نگاهمو دنبال کرد وقتی دید طرف مقابل کیه سریع بلند شد تعظیم کرد
جیمین. انگار داره بهتون زیادی خوش میگذره؟؟
ات. نباید بگذره؟
جیمین. تو...
ات. بانو کیم بریم
بانوکیم. چشم
بدون اینکه بزارم ادامه حرفشو بزنه رفتم هه چه خفن شدما
ویو جیمین
الان.. الان اون رفت به من بی محلی کرد؟!...نکنه جنی روحی رفته تو جلدش؟!
مباشر اعظم. ایشون واقعا تغیر کردن
جیمین. درسته...
باز با صدایه بانو کیم از خواب بیدار شدم
ات. چرا نمیزارین بخوابم هاااا
بانو کیم. وقت صبحانس ملکه.. بعد صبحانه براتون حمام اماده میکنم
ات. چقدر تشریفات خبریه؟
بانو کیم. قراره ملکه مادر به دیدنتون بیاد
ات.باید مادر پادشاه باشه نه؟!
بانو کیم. درسته
ات. رفتارش باهام چطوره؟!
بانو کیم. ایشون بسیار زیاد شمارو دوست دارن و مثل دختر خودشون مواظب شما بودن
ات. اخیششش یکی پیدا شد با ما خوب باشه ها
....بانو هان وارد میشود...
ات. اخخخخ جوننننن صبحونه... غذاااا
بانو کیم. ملکه شکمویه من
ات. بانوکیم چند سالتونه؟!
بانو کیم. عامم من46سالمه
ات. همسن مادریمین(ذوق)
بانو کیم. مـ مادرتون... مردن... وقتی شما12سالتون بود(ناراحت)
ات. نه اون نه مادراصلیم
بانو کیم.صبحونتون رو میل کنید لطفا (لبخند)
ذهن بانو کیم(حتما سرشون به جایی خورده ملکه بیچاره من)
بعد صبحانه
ات. بانو کیم میشه بریم بیرون؟!
بانو کیم. بعد اینکه ملکه مادر امدن و رفتن باید از پادشاه اجازه بگیرم بعد بریم
ات باشه
.... ملکه مادر وارد میشوند...
ات. یا خدا..
سریع بلند شدمو لباسمو رو به راه کردم که یه زنی پر از زیر ورالات امد تو همه تعظیم کردن منم تعظیم کردم که امد منو بغل کرده فاخ...
ملکه مادر. ات دخترم میدونی چقدر نگرانت شدم؟الان خوبی؟
ات. ممنونم ملکه مادر
ملکه مادر. شـ شـ شنیدم که فراموشی گرفتی
ات. اوممم راستشو بخوایین هیچی یادم نمیاد
ملکه مادر. درست میشه عزیزم نگران نباش
ات. بفرمایید بشینین
ملکه مادر. نه من میرم فقط امدم ببینم حالت خوبه یانه.
ات. به همین زودی
ملکه مادر.بایدچند تا کارو روبه راه کنم قول میدم هرچه زودتر بهت سر بزنم
ات. چشم
ملکه مادر رفت
ات. چه مهربون بود
بانو کیم. بله
ات. بریم؟
بانو کیم. اول اجازه
ات. هوفففف
ویو جیمین
نشسته بودم داشتم برای تولد لارا که چند روز دیگست کادو انتخاب میکردم که...
ملکه وارد میشونده...
اون زنیکه دویید سمتم
جیمین. چیه؟
ات. اولا سلام دوما میخوام برم بیرون
جیمین. برو
ات. عه باش من رفتم فعلااا
جیمین. بری برنگردی دختره گستاخ(کمی داد)
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
۵.۱k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.