عشق لجباز

🎀💕•عشق لجباز•💕🎀

#part_26

#طاها
رها تو بغلم بود و بردمش تو اتاق گذاشتمش رو تخت نگاهش کردم انگار خوابش برده بود
خب فرصت خوبی بود که فقط نگاهش کنم نشستم بالا سرش دست کشیدم رو صورتش

بچم از ترس عرق سرد کرده بود رفتم یه حوله اوردم و صورتشو پاک کردم و دراز کشیدم بغلش و موهاشو نوازش میکردم نفهمیدم چی شد که خوابم برد .

#شکیب
شکیب :پوووف اینام که رفتن ما بریم بخوابیم دگ
مبین در حالی که خمیازع میکشید : اره بریم چشام باز نمیشه
نازی : واییی بریم که اصلا جون ندارم
شکیب:فریال پاشو
فریال:بریم عشقم

منو فریال رفتیم اتاقمون
فریال جلو اینه داشت ارایششو پاک میکرد که از پشت بغلش کردم
فریال : ای شکیب ترسیدم
شکیب: جای که من هستم نباید بترسی خانومم !:)
موهاشو دادم کنار و شروع کردم به بوسیدن گردنش کم کم بوسیدن تبدیل شد به خوردنش🤤 فریال منو برگردوند و لبام و گذاشتم رو لباش
وحشیانه میبوسیدمش عقب عقب بردمش و انداختمش رو تخت

روش خیمه زدم و دوباره رفتم سمت گردنش
با ولع میخوردم گردنشو و فریال هم آه میکشید صدای آه و نالش وحشی ترم کرد و بلند شدم از روش و با به حرکت تاپشو پاره کردم فریال خمار شده بود و هیچ کاری انجام نمیداد
دوباره افتادم به جونش و تمام سر و گردنشو کبود کردم رفتم پایین تر ....



میدونم جای بدی تموم شد😜😂😂

ادامه دارد ... •📕❤•


#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
دیدگاه ها (۱)

توجه این پارت مناسب همه نیست🔞🚫🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_27#فریال...

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_28#طاهارها بیدار شد رها:سلامطاها:عع سل...

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_25 #طاها شاممون که تموم شد دخترا میزو ...

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_24#مبین هممون با تعجب داشتیم نگاه شون ...

هرزه ی حکومتی پارت ۴ که جیمین و جیهوپ...دستاشون و گذاشتن روی...

پارت بیستو ششمصبح**ماری*چشامو باز کردم اونیکس داشت بهم نگاه ...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط