به تو گفتم

به تو گفتم :
گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید
آفتاب درآمد
من به خوبی‌ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه‌ی اقرارهاست
بزرگ‌ترین اقرارهاست ــ
من به اقرارهایم نگاه کردم
سالِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم...‌‌.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۰)

ای مهربان منمن دوست دارمتچون سبزه های دشت، چون برگ سبز درختا...

تو را در نوشته‌هایمتو را در نقاشی‌هایمتو را در ترانه‌هایمو ت...

هزار نفربه تو خیره می‌شوند و آه می‌کشندکه سهم که می‌شوی ؟هزا...

تو گذشتی و شب و روز گذشتآن زمان‌ها به امیدی که توبر خواهی‌گش...

پارت 2&:اوه خدای من یعنی قراره با آقای جنون ورزش کنیم؟ (خوشح...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط