°رمان دکتر رومانتیک من •°
°رمان دکتر رومانتیک من •°
part ①⓪
#لیزگه
لیزگه؛: من رفتم بیرون ببینم که کیه رفتم دیدم که داره با یه دختره حرف میزنه
لیزگه: واقعا برات متاسفم برک
برک: لیزگه وایسا بزار بهت توضیح بدم
لیزگه: نه توضیح نده برک خان ربطه ی منو تو اینجا به پایان رسید فهمیدی
برک: لیزگه بزار توضیح بدم برات
لیزگه: ساکت شو من اسباب بازی نیستم که ازش استفاده کنی بعد بندازی دور از یکی دیگه استفاده کنی
تموم شدد
خداحافظ برک
برک: وایسا لیزگه دیگه
لیزگه؛: رفتم بیرون بیمارستان خیلی ناراحت بودم داشتم گریه میکردم که یدفعی یازگی اومد سریع اشک هامو پاک کردم
یازگی: برک کجاس؟!
لیزگه: به من چه کدوم گوریه
یازگی: وا لیزگه دوست پسرته وایسا ببینم تو داری گریه می کنی؟!
لیزگه: برک بهم خیانت کرد یازگی اشغال کثافت
یازگی: ارزش نداره واسه اون گریه کنی عزیز دلم
یکم دل داریش دادم که یه دفعی یادم اوفتاد که روز تولد لیزگه اروزش این بود که با یه پسر خوشتیپ وارد زندگیش بشه اما برک تو امریکا باهاش رل زده بود یعنی چی؟!
ازش پرسیدم
لیزگه: اهم
یازگی: اگه نمیخوای بگی نگو
لیزگه: نه نه میگم
درسته من و برک تو امریکا اشنا شدیم اما من علاقه به برک زیاد نداشتم این ارزو رو کردم و بهتره بگم وقتی تو رستوران داداشت رو دیدم عاشقش شدم اما وقتی فهمید دوست پسر دارم ناراحت شد و بخاطر همین رفت بعد قبلا مثل اینکه با الچین که دوستمه رل بودن اما ییعت گفت کات کردیم ولی همون شب از خونه ی ما رفت بیرون الچین زنگ زد و گفت برگردیم به هم و ییعت هم که می بینی قبول کرده
یازگی: یعنی تو الان عاشق ییعت هستی؟!
لیزگه: اره
یازگی: خوب بهش بگو
لیزگه: نه نه هیشکس نباید بفهمه تو هم به کسی نگو خوب؟
یازگی: باشه
لیزگه: فک نمیکردم عاشق کسی بشم که دوست پسره دوستمه اونم الچین
یازگی: چرا مگه،؟
لیزگه: بهتره نگم خودت میفهمی
یازگی: باشه
چند دقیقه بعد
اهو اومد گفتش که.......
ادامه دارد💅
#آسدور #آسیه #دوروک #سوسعم #عمر #سوسن #آیبر #برک #آیبیکه #یاستول #تولگا #یاسمین #سارپ #جانسو #ملیس_مینکاری #رجب_اوستا #ییعت_کوچاک #لیزگه_جومرت #سوبورجو_یازگی_جوشکون #اونور_سعید_یاران #خواهران_برادران #داستان_یک_شب #بوراک_دنیز#قصه_یک_شب #دریا_پینار_آک
#جانفزا #ماهیر #ماهجان
part ①⓪
#لیزگه
لیزگه؛: من رفتم بیرون ببینم که کیه رفتم دیدم که داره با یه دختره حرف میزنه
لیزگه: واقعا برات متاسفم برک
برک: لیزگه وایسا بزار بهت توضیح بدم
لیزگه: نه توضیح نده برک خان ربطه ی منو تو اینجا به پایان رسید فهمیدی
برک: لیزگه بزار توضیح بدم برات
لیزگه: ساکت شو من اسباب بازی نیستم که ازش استفاده کنی بعد بندازی دور از یکی دیگه استفاده کنی
تموم شدد
خداحافظ برک
برک: وایسا لیزگه دیگه
لیزگه؛: رفتم بیرون بیمارستان خیلی ناراحت بودم داشتم گریه میکردم که یدفعی یازگی اومد سریع اشک هامو پاک کردم
یازگی: برک کجاس؟!
لیزگه: به من چه کدوم گوریه
یازگی: وا لیزگه دوست پسرته وایسا ببینم تو داری گریه می کنی؟!
لیزگه: برک بهم خیانت کرد یازگی اشغال کثافت
یازگی: ارزش نداره واسه اون گریه کنی عزیز دلم
یکم دل داریش دادم که یه دفعی یادم اوفتاد که روز تولد لیزگه اروزش این بود که با یه پسر خوشتیپ وارد زندگیش بشه اما برک تو امریکا باهاش رل زده بود یعنی چی؟!
ازش پرسیدم
لیزگه: اهم
یازگی: اگه نمیخوای بگی نگو
لیزگه: نه نه میگم
درسته من و برک تو امریکا اشنا شدیم اما من علاقه به برک زیاد نداشتم این ارزو رو کردم و بهتره بگم وقتی تو رستوران داداشت رو دیدم عاشقش شدم اما وقتی فهمید دوست پسر دارم ناراحت شد و بخاطر همین رفت بعد قبلا مثل اینکه با الچین که دوستمه رل بودن اما ییعت گفت کات کردیم ولی همون شب از خونه ی ما رفت بیرون الچین زنگ زد و گفت برگردیم به هم و ییعت هم که می بینی قبول کرده
یازگی: یعنی تو الان عاشق ییعت هستی؟!
لیزگه: اره
یازگی: خوب بهش بگو
لیزگه: نه نه هیشکس نباید بفهمه تو هم به کسی نگو خوب؟
یازگی: باشه
لیزگه: فک نمیکردم عاشق کسی بشم که دوست پسره دوستمه اونم الچین
یازگی: چرا مگه،؟
لیزگه: بهتره نگم خودت میفهمی
یازگی: باشه
چند دقیقه بعد
اهو اومد گفتش که.......
ادامه دارد💅
#آسدور #آسیه #دوروک #سوسعم #عمر #سوسن #آیبر #برک #آیبیکه #یاستول #تولگا #یاسمین #سارپ #جانسو #ملیس_مینکاری #رجب_اوستا #ییعت_کوچاک #لیزگه_جومرت #سوبورجو_یازگی_جوشکون #اونور_سعید_یاران #خواهران_برادران #داستان_یک_شب #بوراک_دنیز#قصه_یک_شب #دریا_پینار_آک
#جانفزا #ماهیر #ماهجان
۷.۲k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.