تک پارتی از یونگی
تک پارتی از یونگی
درخواستی💞
وقتی تا نصف شب باری و به یونگی نگفتی و اونم کلی مست کرده با🔞💦 سرت خالی میکنه
ویو ات:
منو یونگی دوساله که باهم ازدواج کردیم و عاشق همیم امشب تولد یکی از دوستام توی بار بود به یونگی نگفتم چون فکر میکردم من زودتر میام و ساعت شیش رفتم ی لباس تقریبا بازم پوشیدم( اسلاید بعد )
بعد یک ربع رسیدم خیلی شلوغ بود
ساعت ۱
کلی خوشگذشت دیگه میخواستم برگردم یهو چشمم به ساعت خورد واییی چقد دیر شده الان حتما یونگی خیلی عصبانیه از بار اومدم بیرون سری ی تاکسی گرفتم و رفتم خونه دیدم یونگی مست کرده
ات: سلام عشقم
یونگی: سلام بیب(از کاناپه بلند میشه و میره سمت ات)
ات: (دیدم یونگی داره میاد سمتم ) چیزی شده عشقم
یونگی ات رو به دیوار چسبوند و لب هاش رو رو لب های ات گذاشت و هولش داد سمت کاناپه و همراهش زیپ لباس کوتاه ات رو باز میکرد
یونگی:چرا به ددی نگفتی کجا رفتی(با صدای بم و هاتش😭)
ات: ببخشید ددی تولد دوستم تو بار بود منم هیچ کار اشتباهی نکردم(کیوت)
یونگی: این دفعه میبخشمت ولی تکرار نشه ( با همون صدای هات و بمش)
ات: باشه ددی
یونگی به دوباره به لب های ات نزدیک شد و لباسشو دراورد و رد های بنفش روی تن ات گذاشت و کل شب به کارشون ادامه دادن😂
پایان🚶♀
خدایی لایک نکنین شب میام خوابتون
درخواستی💞
وقتی تا نصف شب باری و به یونگی نگفتی و اونم کلی مست کرده با🔞💦 سرت خالی میکنه
ویو ات:
منو یونگی دوساله که باهم ازدواج کردیم و عاشق همیم امشب تولد یکی از دوستام توی بار بود به یونگی نگفتم چون فکر میکردم من زودتر میام و ساعت شیش رفتم ی لباس تقریبا بازم پوشیدم( اسلاید بعد )
بعد یک ربع رسیدم خیلی شلوغ بود
ساعت ۱
کلی خوشگذشت دیگه میخواستم برگردم یهو چشمم به ساعت خورد واییی چقد دیر شده الان حتما یونگی خیلی عصبانیه از بار اومدم بیرون سری ی تاکسی گرفتم و رفتم خونه دیدم یونگی مست کرده
ات: سلام عشقم
یونگی: سلام بیب(از کاناپه بلند میشه و میره سمت ات)
ات: (دیدم یونگی داره میاد سمتم ) چیزی شده عشقم
یونگی ات رو به دیوار چسبوند و لب هاش رو رو لب های ات گذاشت و هولش داد سمت کاناپه و همراهش زیپ لباس کوتاه ات رو باز میکرد
یونگی:چرا به ددی نگفتی کجا رفتی(با صدای بم و هاتش😭)
ات: ببخشید ددی تولد دوستم تو بار بود منم هیچ کار اشتباهی نکردم(کیوت)
یونگی: این دفعه میبخشمت ولی تکرار نشه ( با همون صدای هات و بمش)
ات: باشه ددی
یونگی به دوباره به لب های ات نزدیک شد و لباسشو دراورد و رد های بنفش روی تن ات گذاشت و کل شب به کارشون ادامه دادن😂
پایان🚶♀
خدایی لایک نکنین شب میام خوابتون
۱۷.۳k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.