عشق مافیایی من

عشق مافیایی من
P_23


یونگی آروم به لب های ات نزدیک شد و آروم آروم میک میزد یک مین تو همون حالت بودن

ات ویو:
بعد حرفش خشکم زد بهم نزدیک شد و دست هامو بالای سرم قفل کرد می دونستم میخواد چیکار کنه اما مقاومت نکردم و همراهیش کردم

هیون ویو:
۱۰ دقیقه هس که ارباب داخل رختکنه من اجازه ندارم برم تو ولی شاید اتفاقی افتاده رفتم سمت رختکن و در زدم

ات و یونگی درحال بوسیدن 😚 اره دیگه😂

تق تق (در زدن)

یونگی:اهم اهم (از ات جدا شد )چیه
هیون: ارباب خوبید؟
یونگی : من ...آها اره خوبم ات چیکار داشتی
ات: (تعجب) مــ..من اها چیـزه زیپ لباسم رو میشه ببندین
یونگی : اره (زیپ ات رو میبنده و از رختکن خارج میشه )
ات: وایییی خدا مرگم بده چقد گرممه دختره ی هیز ایششش
از اتاق رفتم بیرون
هیون: خانم خیلی بهتون میاد نظر شما چیه ارباب؟
یونگی : بدک نیس
ات: هوی خیلیم خوبه گگگگ بدک نیس (داره ادای یونگی رو در میاره )








عکس لباس ات رو پارت بعد میزارم
ادامه دارد........
۱۲لایک
دیدگاه ها (۲)

تک پارتی از یونگی درخواستی💞وقتی تا نصف شب باری و به یونگی نگ...

عشق مافیایی من پارت ۲۵رفتم داخل کلی لباسای کیوت و خوشگل اونج...

یونگی تتو شو نشون داد عررررر🥲🙂🙂🌚🌚

پروف عوض شد🌚🍕

قاتل سادیسمی من 🍸پارت ۱۷:۰۰ صبحویو اتاز خواب بیدار شدم که سا...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۳#

پارت ۳۷ات: نکنه فهمیده موچی هاشو خوردم خدمتکار دوم از ترس جی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط