life style

پارت ۱۰
کوک: ساعت ۵ شد که رسیدیم بچها اومدن بدرقه مون یهو دیدم دوتا دختر کنارشون وایستادن
لیا: سلامم من لیام دوست دختر تهیونگ و خواهر دوقلوی لایا هستم
لایا: سلام من یوری ام دوست دختر جیمین منم خواهر دوقلوی لیا هستم
ا/ت: سلام من ا/تم خوشبختم..اینم دختر و پسرم یونا و جونگ یول
کوک: منم خوش بختم ( تعجب) با تعجب نگاهشون کردم ا/ت زد به بازوم که بس کنم* شما از کی با همید
ته: گفتیم هنوز زوده آشنا شید
جیهوپ: خیلی تعجب آوره ببخشید دختر ا
لایا: عیبی نداره
جین: مکنه لاین زودتر عمل کردن البته ماشاالله جونگ کوک....
ا/ت: وااا هیونگگک
جین:ببخشید😅
کوک: جونگ یول رو بغل کردم..دوتاشونم خواب بودن*
نامجون: یک دقیقه...وااایییی شتتت صورت جونگ یول چرا اینطوری شدع؟
کوک: ششش خورده زمین
جین: آخع مطمعنی خورده زمین..انگار یکی از سرش گرفته و کبوندتش رو زمین!
لیا: واه واه واه حتما خیلی گریع کرده.. که کوک چشماشو درهم کشید*
کوک: خیلی...قلبم درد می‌گرفت یعنی موقع تمییز کردنش بیشتر دردش می اومد
لایا: حیونکیی
ا/ت: چی چیو حیونکی اصلا نمیذاشت دست بزنیم..دکتر به زور براش پماد زد
لیا: گناه داره
جین: حالا بیاید بریم داخل..شما برید تو بچها رو بزارید ما وسایل ها رو میاریم
ا/ت: هیونگ الان میایم صبر کنید
جین: دختر زر زر نکن و بچه تو بزار خونخ
ا/ت: باشع برو قشنگ استراحت کن..کوک قشنگ میرید استراحت میکنید ما حواسمون به بچها هست
کوک: اما..
نامی: اما و اگر ندارع..برید
ا/ت: باش
دیدگاه ها (۱۱)

life style

حمایتش نکنید تیکه تیکه تون میکنم

life style

life style

در بند اشتباه

+چرا دستم رو گرفتکوک : تا گم نشی چون خیلی کوچیکی +یااااا چرا...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط