life style
پارت ۹
کوک: تو رستوران ژاپنی جونگ یول رو نشوندم تو بغلم و باهاش بازی میکردم.. یونا هم تو بغل ا/ت خوابیده بود.. باهم دیگه یاکینیکو .یاکیتوری.کاراگه سفارش دادیم*
ا/ت: زدن تو سر خود*
کوک: چته؟!
ا/ت: چرا اینقدر پرخوری میکنی؟
کوک: پرخوری؟
ا/ت: تو هر رستورانی تا ماتحتشو درمیاری!
کوک: گشنمه خو!
ا/ت: آخه یک عالمه..اون سری جلوی مامانم کل خورشت کیمچی رو خوردی..کم مونده بود منم بخوری..خیلی پرخوری میکنی از وقتی که پدر شدی!
کوک: وایی حوس کیمچی های مامانتو کردم
ا/ت: وااایییی.بیخیال نوش جونمون..یعنی یک دقیقه دهنت نجنبه خیالت راحت نیست نه؟
کوک: نه ( خنده)
ا/ت: پسر شکمو خودمی ( جونگ یول رو روی صندلی مخصوص گذاشت منم یونا روی میز خوابوندم ( کوک روش تشک انداخت) بلاخره با شکمو خان غذا مونو خوردیم و راه افتادیم
کوک: تو رستوران ژاپنی جونگ یول رو نشوندم تو بغلم و باهاش بازی میکردم.. یونا هم تو بغل ا/ت خوابیده بود.. باهم دیگه یاکینیکو .یاکیتوری.کاراگه سفارش دادیم*
ا/ت: زدن تو سر خود*
کوک: چته؟!
ا/ت: چرا اینقدر پرخوری میکنی؟
کوک: پرخوری؟
ا/ت: تو هر رستورانی تا ماتحتشو درمیاری!
کوک: گشنمه خو!
ا/ت: آخه یک عالمه..اون سری جلوی مامانم کل خورشت کیمچی رو خوردی..کم مونده بود منم بخوری..خیلی پرخوری میکنی از وقتی که پدر شدی!
کوک: وایی حوس کیمچی های مامانتو کردم
ا/ت: وااایییی.بیخیال نوش جونمون..یعنی یک دقیقه دهنت نجنبه خیالت راحت نیست نه؟
کوک: نه ( خنده)
ا/ت: پسر شکمو خودمی ( جونگ یول رو روی صندلی مخصوص گذاشت منم یونا روی میز خوابوندم ( کوک روش تشک انداخت) بلاخره با شکمو خان غذا مونو خوردیم و راه افتادیم
- ۲۳.۵k
- ۲۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط