چند پارتی= وقتی خواهرش ازت متنفره
چند پارتی= وقتی خواهرش ازت متنفره
PART 3
ویو ا.ت
خیلی از تهیونگ ناراحت بودم و بغض کرده بودم که پدر و مادر تهیونگ و لیندا اومدن داخل اتاق
لیندا :ا.ت عزیزم حالت خوبه خیلی نگرانت شدم (گریه اَلکی )
(ذهن ا.ت ): می خواستم لیندا رو خفه کنم ولی چون پدر و مادر تهیونگ اونجا بودن چیزی نگفتم
م.ت: عروس گلم خوبی سرت درد میکنه 😟
ا.ت: نه خوبم مادر جون
پ.ت:ا.ت چرا تهیونگ با عصبانیت از بیمارستان رفت ؟
ا.ت میخواست چیزی بگه که تهیونگ خیلی عصبی وارد اتاق شد و به سمت لیندا رفت و بهش سیلی زد
تهیونگ: واقعا برای خودم متاسفم که خواهری مثل تو دارم (عصبی و داد )
پ.ت:مگه خواهرت چیکار کرده که بهش سیلی میزنی (عصبی),
تهیونگ :چون دختر تو می خواست ا.ت رو بکشه (داد)
لیندا :چرا الکی به من تهمت میزنی من چرا باید ا.ت رو بکشم (بغض)
تهیونگ :چون تو هلش دادی و از پله ها افتاد پایین من میدونم که تو از ا.ت متنفری چون بجای اون دوست عوضیت ا.ت با من ازدواج کرد (عصبانی و داد)
م.ت:نه من باور نمیکنم لیندا همچین کاری کرده باشه
تهیونگ:الان بهتون نشون میدم (جدی)
تهیونگ گوشیش رو از جیبش بیرون میاره و به پدر و مادرش نشون میده لیندا چیکار کرده
ا.ت :تهیونگ دیدی راست میگم
پ.ت: دختره ی عوض (سیلی میزنی به لیندا )
دکتر: لطفاً آروم تر صحبت کنین اینجا بیمارستان و بیمارتون هم مرخصه ...............................ادامه دارد
«لطفا حمایت کنید ❤️🔥 »
PART 3
ویو ا.ت
خیلی از تهیونگ ناراحت بودم و بغض کرده بودم که پدر و مادر تهیونگ و لیندا اومدن داخل اتاق
لیندا :ا.ت عزیزم حالت خوبه خیلی نگرانت شدم (گریه اَلکی )
(ذهن ا.ت ): می خواستم لیندا رو خفه کنم ولی چون پدر و مادر تهیونگ اونجا بودن چیزی نگفتم
م.ت: عروس گلم خوبی سرت درد میکنه 😟
ا.ت: نه خوبم مادر جون
پ.ت:ا.ت چرا تهیونگ با عصبانیت از بیمارستان رفت ؟
ا.ت میخواست چیزی بگه که تهیونگ خیلی عصبی وارد اتاق شد و به سمت لیندا رفت و بهش سیلی زد
تهیونگ: واقعا برای خودم متاسفم که خواهری مثل تو دارم (عصبی و داد )
پ.ت:مگه خواهرت چیکار کرده که بهش سیلی میزنی (عصبی),
تهیونگ :چون دختر تو می خواست ا.ت رو بکشه (داد)
لیندا :چرا الکی به من تهمت میزنی من چرا باید ا.ت رو بکشم (بغض)
تهیونگ :چون تو هلش دادی و از پله ها افتاد پایین من میدونم که تو از ا.ت متنفری چون بجای اون دوست عوضیت ا.ت با من ازدواج کرد (عصبانی و داد)
م.ت:نه من باور نمیکنم لیندا همچین کاری کرده باشه
تهیونگ:الان بهتون نشون میدم (جدی)
تهیونگ گوشیش رو از جیبش بیرون میاره و به پدر و مادرش نشون میده لیندا چیکار کرده
ا.ت :تهیونگ دیدی راست میگم
پ.ت: دختره ی عوض (سیلی میزنی به لیندا )
دکتر: لطفاً آروم تر صحبت کنین اینجا بیمارستان و بیمارتون هم مرخصه ...............................ادامه دارد
«لطفا حمایت کنید ❤️🔥 »
۳.۷k
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.