دو پارتی جونگ کوک
دو پارتی جونگ کوک
نام: وقتی جونگ کوک باهات دعوا می کنه و تو مشکل تنفسی داری
جونگ کوک:مگه بهت نگفتم نباید توی مهمونی همچین لباسی رو بپوشی دختره اهمق (عربده)
ا.ت: چرا باید تو برای اینکه چجوری لباس بپوشم باید نظر بدی (داد)(بغض)
جونگ کوک سیلی بهت زد
جونگ کوک:سر من داد نزن من شوهرتم و من میگم چطوری لباس بپوشی فهمیدی (عربده)
ا.ت
وقتی بهم سیلی زد بغضم شکست و گریه کردم و چیزی نگفتم که گفت
جونگ کوک:فهمیدی یا نه مگه لالی(داد)
ا.ت :آ هق آر هق آره هق
جونگ کوک:حالا میری داخل اتاق و بیرون نمیای نمیخوام ریختت رو ببینم(داد)
ویو ا.ت
سریع رفتم داخل اتاق وایساده بودم و داشتم گریه میکردم که یهو تنگی نفس گرفتم و بیهوش شدم
ویو جونگ کوک
واقعا عصبانی بودم و بعد که یکم آروم تر شدم یادم اومد که ا.ت مشکل تنفسی داره و با وهشت از جام بلند شدم و بدو بدو رفتم به سمت اتاق در رو که باز کردم دیدم ا.ت ..........
(ادامه دارد)
شرایط:۵لایک
نام: وقتی جونگ کوک باهات دعوا می کنه و تو مشکل تنفسی داری
جونگ کوک:مگه بهت نگفتم نباید توی مهمونی همچین لباسی رو بپوشی دختره اهمق (عربده)
ا.ت: چرا باید تو برای اینکه چجوری لباس بپوشم باید نظر بدی (داد)(بغض)
جونگ کوک سیلی بهت زد
جونگ کوک:سر من داد نزن من شوهرتم و من میگم چطوری لباس بپوشی فهمیدی (عربده)
ا.ت
وقتی بهم سیلی زد بغضم شکست و گریه کردم و چیزی نگفتم که گفت
جونگ کوک:فهمیدی یا نه مگه لالی(داد)
ا.ت :آ هق آر هق آره هق
جونگ کوک:حالا میری داخل اتاق و بیرون نمیای نمیخوام ریختت رو ببینم(داد)
ویو ا.ت
سریع رفتم داخل اتاق وایساده بودم و داشتم گریه میکردم که یهو تنگی نفس گرفتم و بیهوش شدم
ویو جونگ کوک
واقعا عصبانی بودم و بعد که یکم آروم تر شدم یادم اومد که ا.ت مشکل تنفسی داره و با وهشت از جام بلند شدم و بدو بدو رفتم به سمت اتاق در رو که باز کردم دیدم ا.ت ..........
(ادامه دارد)
شرایط:۵لایک
۱.۱k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.