سالهاست به تو فکر نمیکنم

سالهاست به تو فکر نمیکنم
چسبیده ام به این زندگی لعنتی
شعری برای روزهای سمعک
روزهای دندان مصنوعی
و روزهای آلزایمر
باید بنویسم
تاسالها بعدیادم نرود
زمستانهای همدان
چه به روز استخوانهایم آورد ...
دیدگاه ها (۱)

این‌گونه نیست که از روبرو بیایدروز به روز ؛وجب به وجبتو را ت...

‏خورشت بادمجان درست می کردم وسطش یادم افتاد غوره ندارم ...چن...

کاش کمی از تو را کنار نعنا و پونه های مادر خشک میکردم ...برا...

نمی دانم اگر یک کودک آفریقایی بودم ,باز همعاشق تو میشدم ,یا ...

در قصه‌ی بعدی می‌خواهم تو را بنویسم که ایستاده‌ای آن‌جا، در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط