پارت 5
#پارت_5
سوت و زدو مام شروع کردیم بالا رفتن پن دومین نفر رسیدم و یه پسر کع تقریبا هیکل متوسط و قیافه جذابی داشت اول شد ،،،،
دوباره پشت خط ایستادیم تا اعلام کنن و از مانع هایی که چیده بودن عبور کنیم،، ته راه پرچم گذاشته بودم باید پرچمو ور میداشتیم و دوباره بر میگشتیم سر جای اولمون ،،
با شنیدن صدا شروع کردم به دویدن یکی یکی مانع هارو رد میکردم کع پام گیر کرد به یکی از موانع بلندو خوردم زمین اما سریع پاشدم و به راهم ادامه دادم توی ناحیه مچ پام درد عجیبی رو حس میکردم .....
. بیخیالش شدمو به راهم ادامه دادم ،،،، نفر چهارم پرچمو اوردم سر جای اولم ، همین که پرچمو رسوندم خودمو رو زمین پرت کردمو مشغول پاساژ دادان پام شدم که یهو یه پسر جذاب با یه لبلس خیلی شیک و مکش مرگ ما جلوم زانو زد ...
+ حالت خوبه پسر جون
- بله خوبم ، شما ؟
+ آرتینم از ارشداتون
-( از سر جام بلند شدمو بهش احترام گذاشتم کع مثلا نگن ادب نداره دیگه ) ببخشید نمیدونسم شمایید
+،اگ درد پات خیلی زیاده میتونی انصراف بدی
- نه اصلا ، حالم خوبه
+ هر طور دوست داری
اینو گفتو بعدم دور شد و رفت کنار علیسان نشست و اروم در گوش یه پسر که از اونم عین ارتین جذاب بود اما بدنش معلوم بود از اون خیلی بهتره یه چیزایی گف ،،، فک کنم اون پسره ارتام باید باشه ...
با صدای یه مرد گنده که گفت یوم استراحت کنیم تا نیم ساعت دیگه مبارزه شروع میشه به خودم اومدم ... یکم اب خوردمو رفتم دست شویی تا باندو سفت کنم چوم دویده بودم شل شده بود و هر لحظه امکان به فنا رفتنم بود .. بعد اینکه باندو سفت کردمو اماده شدم رفتم روی صندلایی که گذاشته بودن نشستم ،،، دوبه دو اسمارو صدا میزدن که بریم وسط میدون تا مبارزه کنیم ....
× آرمین کیانی و آرش احمدی اماده باشید
حاجی این یارو خیلی گنده بود ، نامردی بود توی دور اول اول با یه همچین گنده بکی بیوفتم .....
ای خدا من که میدونستم شانسم گنده دیگه نیاز نبود انقدر سر گند بودن شانسم اصرار کنی کع ....
سوت و زدو مام شروع کردیم بالا رفتن پن دومین نفر رسیدم و یه پسر کع تقریبا هیکل متوسط و قیافه جذابی داشت اول شد ،،،،
دوباره پشت خط ایستادیم تا اعلام کنن و از مانع هایی که چیده بودن عبور کنیم،، ته راه پرچم گذاشته بودم باید پرچمو ور میداشتیم و دوباره بر میگشتیم سر جای اولمون ،،
با شنیدن صدا شروع کردم به دویدن یکی یکی مانع هارو رد میکردم کع پام گیر کرد به یکی از موانع بلندو خوردم زمین اما سریع پاشدم و به راهم ادامه دادم توی ناحیه مچ پام درد عجیبی رو حس میکردم .....
. بیخیالش شدمو به راهم ادامه دادم ،،،، نفر چهارم پرچمو اوردم سر جای اولم ، همین که پرچمو رسوندم خودمو رو زمین پرت کردمو مشغول پاساژ دادان پام شدم که یهو یه پسر جذاب با یه لبلس خیلی شیک و مکش مرگ ما جلوم زانو زد ...
+ حالت خوبه پسر جون
- بله خوبم ، شما ؟
+ آرتینم از ارشداتون
-( از سر جام بلند شدمو بهش احترام گذاشتم کع مثلا نگن ادب نداره دیگه ) ببخشید نمیدونسم شمایید
+،اگ درد پات خیلی زیاده میتونی انصراف بدی
- نه اصلا ، حالم خوبه
+ هر طور دوست داری
اینو گفتو بعدم دور شد و رفت کنار علیسان نشست و اروم در گوش یه پسر که از اونم عین ارتین جذاب بود اما بدنش معلوم بود از اون خیلی بهتره یه چیزایی گف ،،، فک کنم اون پسره ارتام باید باشه ...
با صدای یه مرد گنده که گفت یوم استراحت کنیم تا نیم ساعت دیگه مبارزه شروع میشه به خودم اومدم ... یکم اب خوردمو رفتم دست شویی تا باندو سفت کنم چوم دویده بودم شل شده بود و هر لحظه امکان به فنا رفتنم بود .. بعد اینکه باندو سفت کردمو اماده شدم رفتم روی صندلایی که گذاشته بودن نشستم ،،، دوبه دو اسمارو صدا میزدن که بریم وسط میدون تا مبارزه کنیم ....
× آرمین کیانی و آرش احمدی اماده باشید
حاجی این یارو خیلی گنده بود ، نامردی بود توی دور اول اول با یه همچین گنده بکی بیوفتم .....
ای خدا من که میدونستم شانسم گنده دیگه نیاز نبود انقدر سر گند بودن شانسم اصرار کنی کع ....
۲.۱k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.