سیمین بهبهانی

” سیمین بهبهانی ”
داشتم به میهمانم می گفتم :
اگر راحت تر است روکش نایلونی روی مبل های سفید را بردارم ؛ البته اراده کرده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم ؛ او تعارف کرد و گفت :راحت است ؛ من اما گرمم شد و برش داشتم ؛ بعد یک دفعه حس کردم چقدر راحت تر است !!!
سه سالی می شد خریده بودمشان اما هیچ لک و ضربه ای بر آنها نیفتاده ؛ اگر چه بیشتر اوقات به دلیل ماندن همین روکش نایلونی بر رویشان از لذت راحتی شان محروم مانده ام … !!!
بعد یاد همه روکش های زندگی خودم و اطرافیانم افتادم ؛ روکش روی …
موبایل ها
شیشه ها
صندلی های ماشین
کنترل های تلویزیون
روکش روی لباس های کمد و …
که همه این روکش ها دال بر دو نکته است :
یا بر نالایقی خود باور داریم
یا اینکه قرار است چنین چیزهای بی ارزشی را به ارث بگذاریم …
هر روز در روابط روزمره امان همین روکش ها را بر رفتارمان می گذاریم …
تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم
تا فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم
تا فلانی نفهمد چقدر شکست خورده ایم
آری … ؛ نقاب ها و روکش ها را استفاده می کنیم برای اینکه اعتقاد داریم ؛ اینگونه شخصیت اجتماعی ما برای یک روز مبادا بهتر است …
کدام روز مبادا ؟! "زندگی همین امروز است"
دیدگاه ها (۱)

می گویند شخصی سرکلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بی...

این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست ماهی کوچکی است ک دا...

من معلم هستم هرشب ازآینه ها میپرسم:به کدامین شیوه ؟وسعت یادخ...

تعریف من از عشق همان بود که گفتم... در بند کسی باش که در بند...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

yek tarafe part : 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط