می گویند شخصی سرکلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند
می گویند شخصی سرکلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد.هیچ یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت. سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.
استاد به کلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.اگر این دانشجو این موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمیکرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است ،بلکه برعکس فکر میکرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.این دانشجو کسی جز آلبرت انیشتین نبود...
" حل نشدن بیشتر مشکلات زندگی ما، به افکار خودمون بستگی داره .
استاد به کلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.اگر این دانشجو این موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمیکرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است ،بلکه برعکس فکر میکرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.این دانشجو کسی جز آلبرت انیشتین نبود...
" حل نشدن بیشتر مشکلات زندگی ما، به افکار خودمون بستگی داره .
۲.۰k
۰۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.