شانهات مجابم میکند

شانه‌ات مُجابم می‌کند
در بستری که عشق
تشنگی‌ست
زلالِ شانه‌هایت
همچنانم عطش می‌دهد
در بستری که عشق
مُجابش کرده است
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

میانِ کتاب‌ها گشتممیانِ روزنامه‌های پوسیده‌ی پُرغبار،در خاطر...

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارندکه آتشی که نمیرد، همیشه در د...

عشق تو منطقیعشق من شاعرانهسرم را روی بالشی از سنگ می‌گذارمسر...

ای چشم تو دلفریب و جادودر چشم تو خیره چشم آهودر چشم منی و غا...

من محتاج شنیدن حرفها توهستمبامن از عشق ،از قلب،از آرزوهایت ح...

من در پی تو بودمتمام سالهای عمرم راندیده ای مرا؟آن درختی بود...

زندگی از چشمهای روشنت آغاز شدآفتابِ دلبری هایت غلط انداز شدش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط