میان کتابها گشتم

میانِ کتاب‌ها گشتم
میانِ روزنامه‌های پوسیده‌ی پُرغبار،
در خاطراتِ خویش
در حافظه‌ ایی که دیگر مدد نمی‌کند
خود را جُستم و فردا را
عجبا!
جُستجوگرم من
نه جُستجو شونده
من این‌جایم و آینده
در مشت‌های من
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارندکه آتشی که نمیرد، همیشه در د...

من آن طبیــــــب زمینگیر زار و بیــــــــــــمارمکه هر چه زه...

شانه‌ات مُجابم می‌کنددر بستری که عشقتشنگی‌ستزلالِ شانه‌هایته...

عشق تو منطقیعشق من شاعرانهسرم را روی بالشی از سنگ می‌گذارمسر...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط