{غیر ممکن}
{غیر ممکن}
P16
و اون مرد هیکلی ها خانم و اقای لی رو گرفته بودن،یه خدمتکار داشت از راهرو رد میشد، جوری که مردها اون رو نمیدیدن، کوک به اون خدمتکار اشاره کرد و گفت به پشتیبانی اش زنگ بزنه،خدمتکار به اشپزخونه رفت و به پشتیانی زنگ زد. مردهای هیکلی گفتن
^:یکبار دیگه میگم، گاوصندوق کجاست؟!!!! اگه نگی نامزدت رو میکشم!!!
_:خیلی خب، خیلی خب،داخل اتاقمه تشک رو بزنین بالا، اون تخته ارو باز کنی یه گاوصندوقه که با یه چوب روش پوشونده شده،اونجاس، بیاریدش رمزش رو میزنم.
گاوصندوق رو اوردن.
^:زودباش، رمزش رمزش بزن!
_:باشه.. الان میزنم.. نه نه اشتباه شد.
^:سریع تر!وگرنه دختررو میکشم!
_:باشه حالا یکم صبر کن،الان میزنم!
در باز شد مردهایی که تیشرت های سیاه داشتن اومدن داخل، دعوا شروع شد، کوک سریع گول رو برداشت برد داخل اتاقش و درو قفل کرد.
_:ببین،نمیذارم دیگه این اتفاق بیفته،نترس من مراقبتم،حالت خوبه؟
ا/ت ویو:
+:کوک...
لطفا انفالو نکنین
P16
و اون مرد هیکلی ها خانم و اقای لی رو گرفته بودن،یه خدمتکار داشت از راهرو رد میشد، جوری که مردها اون رو نمیدیدن، کوک به اون خدمتکار اشاره کرد و گفت به پشتیبانی اش زنگ بزنه،خدمتکار به اشپزخونه رفت و به پشتیانی زنگ زد. مردهای هیکلی گفتن
^:یکبار دیگه میگم، گاوصندوق کجاست؟!!!! اگه نگی نامزدت رو میکشم!!!
_:خیلی خب، خیلی خب،داخل اتاقمه تشک رو بزنین بالا، اون تخته ارو باز کنی یه گاوصندوقه که با یه چوب روش پوشونده شده،اونجاس، بیاریدش رمزش رو میزنم.
گاوصندوق رو اوردن.
^:زودباش، رمزش رمزش بزن!
_:باشه.. الان میزنم.. نه نه اشتباه شد.
^:سریع تر!وگرنه دختررو میکشم!
_:باشه حالا یکم صبر کن،الان میزنم!
در باز شد مردهایی که تیشرت های سیاه داشتن اومدن داخل، دعوا شروع شد، کوک سریع گول رو برداشت برد داخل اتاقش و درو قفل کرد.
_:ببین،نمیذارم دیگه این اتفاق بیفته،نترس من مراقبتم،حالت خوبه؟
ا/ت ویو:
+:کوک...
لطفا انفالو نکنین
۴.۴k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.