{غیر ممکن}
{غیر ممکن}
P18
_:خب شیر موز چی میخواد؟
+:تو که دیوونه ی شیر موز اینو نمیدونی؟اینو یه بچه سه ساله هم میدونه!
_:خانم جئون اذیت نکن، بگو چیه!
+:خدایی نمیدونی؟شیر موز، شیروموز میخواد دیگه، احمق(خودتی😐)!
_:باشه میرم میگم بیارن، همینجا بمون.
+:هی، همینجا هسته کجا میری؟
_:عه، راست میگیا! (قربون دیوونه بازیات برم من)
+:خب، برو میزارن بیار.اول موز میخوام.
_:میخوای نرم؟ به جاش موز خودمو بهت میدم بخوری.
+:تروخدا یکم منطقی باششششش!
_:حالا عصبانی نشو.
+:من عصبانی نیستم،خودت خرابی!الان برو موزارو بیار!
_:باشه، باشه نه توعم حالا!
موزارو اورد خواستن ابمیوه ساز رو روشن کنن، که یهو دست گیول میخوره ابمیوه ساز میوفته میشکنه!
_:دختره ی زیبارو!چی بهت بگم؟خودت بگو؟!اخه این نسخه محدوده!!!!محدود!!!
+:ب.. ب.. ببخشید،معذرت میخوام.
_:وای، وای،وای(وای وای وای وایجی😐)اومدیم خیر کنیم،خَیر شدیم!حالا اشکال نداره به روحیه زنم ضربه میخوره،ببخشید عصبانی شدم.
+:مرسی از گذشت فراوان،دیکه تکرار نمیشه،ولی قول نمیدم.
_:چطوره شیر موز بخریم؟
+:نه، من میخواستم با تو یه تجربه کسب کنم.
_:حالا که نشد،میای به جاش بریم، شهربازی؟
+:نه بابا، کی حوصله دارع!؟
_:زدی تو ذوخممممم!(خودتو عصبانی نکن این زنیکه ذوق حالیش نمیشه)
+:چیه خب؟ پرسیدی منم جواب!
_:میگم، اگه یه روز بهت پیشنهاد ازدواج بدم، قبول میکنی؟
+:نه،چرا؟
_:با چه جراتی میگی نه؟با چه قدرتی میگی نه؟ینی حق ندارم ازدواج کنم؟
+:چرا، حق داری ولی در صورتی که طرف راضی باشه.
کوک صورتشو پنج میلیون متری گیول برد و گفت
_:بلاخره یه روز باهات ازدواج میکنم! حالا که من ارزوت رو براورده کردن توهم باید ارزوم رو بر اورده کنی!
+:ارزوت.چیه؟
_:امشب با من بخواب....
لایک کامنت:»
P18
_:خب شیر موز چی میخواد؟
+:تو که دیوونه ی شیر موز اینو نمیدونی؟اینو یه بچه سه ساله هم میدونه!
_:خانم جئون اذیت نکن، بگو چیه!
+:خدایی نمیدونی؟شیر موز، شیروموز میخواد دیگه، احمق(خودتی😐)!
_:باشه میرم میگم بیارن، همینجا بمون.
+:هی، همینجا هسته کجا میری؟
_:عه، راست میگیا! (قربون دیوونه بازیات برم من)
+:خب، برو میزارن بیار.اول موز میخوام.
_:میخوای نرم؟ به جاش موز خودمو بهت میدم بخوری.
+:تروخدا یکم منطقی باششششش!
_:حالا عصبانی نشو.
+:من عصبانی نیستم،خودت خرابی!الان برو موزارو بیار!
_:باشه، باشه نه توعم حالا!
موزارو اورد خواستن ابمیوه ساز رو روشن کنن، که یهو دست گیول میخوره ابمیوه ساز میوفته میشکنه!
_:دختره ی زیبارو!چی بهت بگم؟خودت بگو؟!اخه این نسخه محدوده!!!!محدود!!!
+:ب.. ب.. ببخشید،معذرت میخوام.
_:وای، وای،وای(وای وای وای وایجی😐)اومدیم خیر کنیم،خَیر شدیم!حالا اشکال نداره به روحیه زنم ضربه میخوره،ببخشید عصبانی شدم.
+:مرسی از گذشت فراوان،دیکه تکرار نمیشه،ولی قول نمیدم.
_:چطوره شیر موز بخریم؟
+:نه، من میخواستم با تو یه تجربه کسب کنم.
_:حالا که نشد،میای به جاش بریم، شهربازی؟
+:نه بابا، کی حوصله دارع!؟
_:زدی تو ذوخممممم!(خودتو عصبانی نکن این زنیکه ذوق حالیش نمیشه)
+:چیه خب؟ پرسیدی منم جواب!
_:میگم، اگه یه روز بهت پیشنهاد ازدواج بدم، قبول میکنی؟
+:نه،چرا؟
_:با چه جراتی میگی نه؟با چه قدرتی میگی نه؟ینی حق ندارم ازدواج کنم؟
+:چرا، حق داری ولی در صورتی که طرف راضی باشه.
کوک صورتشو پنج میلیون متری گیول برد و گفت
_:بلاخره یه روز باهات ازدواج میکنم! حالا که من ارزوت رو براورده کردن توهم باید ارزوم رو بر اورده کنی!
+:ارزوت.چیه؟
_:امشب با من بخواب....
لایک کامنت:»
۵.۴k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.