قلبم برای توست p²⁰
قلبم برای توست p²⁰
ویو یونا
دانلودش کردم.. دیدم یه کنسرت از گروه پسرونه ای.. بعد ۲ دقیقه که داشتن اجرا میکردن و میرقصیدن یهو بیلبورد بالا سرشون افتاد روی یکی از پسرا هینی کشدیم و ویدیو و متوقف کردم(گایز این واقعی بود💔) با چشمای اشکی زل زدم به کیومی که دیدم خودشم اشکش در اومده.. مینهو هم بغض کرده بود..
جیمین نگاهی بهم انداخت که داشتم گریه میکردم و بعد نگاهی به کیومی
جیمین: کرم داری؟! نمیدونی یونا حالش بد میشه؟
کیومی: ببخشید خب.. یونا اونییی خوبی؟؟
دستمالی برداشتم و زیر چشمام و پاک کردم لبخندی زدم:)
یونا: اره خوبم نگران نباش
جیهوپ: نگو که واقعی بود؟
کیومی: متاسفانه واقعی بود:((
کوک: خب بیاید از این فاز بیایم بیرون که الانه گریم بگیره:)
نامجون: اره راست میگه..
داشتیم حرف میزدیم که گوشیم دوباره زنگ خورد.. اه اعصابم خورد شد.. ببخشیدی گفتم و رفتم اون طرف و وصل کردم
یونا: یبار دیگه زنگ بزنی خودت میدونی!
...: وایسا قطع نکن یونا...
یونا: چی میخوای؟ چی از زندگیم میخوای؟؟ ولم کن دیگه.. بدبختم کردی کم نبود؟ نابودم کردی کم نبود؟ دیگه چقدر میخوای آزارم بدی هانن؟!
...: یونا من و ببخش میدونم.. میدونم بهت بد کردم اما...
یونا: خفه شو... ازت متنفرم همین فقط!
سریع قطع کردم... حالم بد شد.. رفتم تو دستشویی و دست هام و شستم.. یاد اوری اون خاطرات برام زجر اور بود... دستم و گزاشتم رو قفسه سینم.. حس میکردم الانه که خفه بشم... اشک هام و پاک کردم و رفتم بیرون..
_________________
پارت جدید خدمتتون🥺💗
لایک و کامنت یادتون نره❤️🍓
ویو یونا
دانلودش کردم.. دیدم یه کنسرت از گروه پسرونه ای.. بعد ۲ دقیقه که داشتن اجرا میکردن و میرقصیدن یهو بیلبورد بالا سرشون افتاد روی یکی از پسرا هینی کشدیم و ویدیو و متوقف کردم(گایز این واقعی بود💔) با چشمای اشکی زل زدم به کیومی که دیدم خودشم اشکش در اومده.. مینهو هم بغض کرده بود..
جیمین نگاهی بهم انداخت که داشتم گریه میکردم و بعد نگاهی به کیومی
جیمین: کرم داری؟! نمیدونی یونا حالش بد میشه؟
کیومی: ببخشید خب.. یونا اونییی خوبی؟؟
دستمالی برداشتم و زیر چشمام و پاک کردم لبخندی زدم:)
یونا: اره خوبم نگران نباش
جیهوپ: نگو که واقعی بود؟
کیومی: متاسفانه واقعی بود:((
کوک: خب بیاید از این فاز بیایم بیرون که الانه گریم بگیره:)
نامجون: اره راست میگه..
داشتیم حرف میزدیم که گوشیم دوباره زنگ خورد.. اه اعصابم خورد شد.. ببخشیدی گفتم و رفتم اون طرف و وصل کردم
یونا: یبار دیگه زنگ بزنی خودت میدونی!
...: وایسا قطع نکن یونا...
یونا: چی میخوای؟ چی از زندگیم میخوای؟؟ ولم کن دیگه.. بدبختم کردی کم نبود؟ نابودم کردی کم نبود؟ دیگه چقدر میخوای آزارم بدی هانن؟!
...: یونا من و ببخش میدونم.. میدونم بهت بد کردم اما...
یونا: خفه شو... ازت متنفرم همین فقط!
سریع قطع کردم... حالم بد شد.. رفتم تو دستشویی و دست هام و شستم.. یاد اوری اون خاطرات برام زجر اور بود... دستم و گزاشتم رو قفسه سینم.. حس میکردم الانه که خفه بشم... اشک هام و پاک کردم و رفتم بیرون..
_________________
پارت جدید خدمتتون🥺💗
لایک و کامنت یادتون نره❤️🍓
۴.۸k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.