قلبم برای توست p²²
قلبم برای توست p²²
ویو یونا
داشتیم حرف میزدیم که با صدای میکرفون برگشتیم سمت سن.. توماس رفته بود بالا ی سن و یه دختری هم بغلش بود فکر کنم همون دوس دخترش باشه
توماس: خب اول از همه خیلی خوش اومدین.. دوم این مهمونی بخاطر آشنایی من و یولی برگزار شده.. اینم یولی
دختره با هزار ناز و عشوه خودش و چسبوند به توماس و یه چمشک زد که همه دست زدن.. اه اه حالم بهم خورد چقدر لوسه..
جیهوپ: باید چشمام و با اسید بشورم:/
کیومی: وای که چقدر لوسهههه
مینهو: هیسس بزارید بفهمیم چی میگه..
توماس: خب و اما.. یه مهمون ویژه هم داریم که فکر کنم نصفتون بشناسیدش... جناب کیم تهیونگ.. بفرمایید بالا
وقتی گفت جیغ همه دخترا رفت بالا.. همه دست و هورا میزدن و همش میگفتن (سرنگههههه) هوفف.. کیم اومد بالا و یه نگاهی به همه انداخت و یه لبخندی زد اما نگاهش رو من قفل کرد.. با لبخند جذابی نگاهم میکرد.. از نگاهش معذب شدم و سرم و انداختم پایین.. بعد از اینکه رفت پایین توماس آهنگ پخش کرد و همه ریختن وسط...
حالم داشت بهم میخورد از این همه چندش بازی یولی..
بازوی توماس و گرفته بود عین این اسکلا با عشوه میخندید
یونا: وای احساس حالت تهوع گرفتم:/
کیومی: خل چله دختره.. اه اه.. اینم هر چی دوست دختر میگیره یه مشت لوس ننرن
مینهو: نه قبلیه باز از این بهتر بود
نامجون: وای هینا(دوست دختر قبلی توماس) صد درصد از این بهتر بود..
جیمین: بسه دارن میان سمت ما میشنون ناراحت میشن.
یونگی: ول کن بزار بفهمه دوس دخترش خله:/
جیهوپ: خل که چه عرض کنم لوس و ننر..
انگشت لایکم و برای جیهوپ گرفتم... هوف.. اه اه اومدن سمت ما.. دختره یجوری خودش و گرفته بود انگار ملکه ای چیزی بود..
توماس: بچه ها این یولیه.. یولی اینا به ترتیب: جونگ کوک.یونا.مینهو.کیومی.نامجون.جیهوپ.جین.یونگی و جیمین هستن..
همه: خوشبختیم یولی
یولی: مرسی منم خوشبختم..
یولی همش داشت نگاه میکرد به جونگ کوک که حرصم در اومد..
یونا: آم یولی رو صورت جونگ کوک چیزیه که اینجوری نگاهش میکنی؟
یولی با تعجب به من نگاه کرد و با لهن لوسی گفت
یولی: نه.. فقط پیریسیرنگش برام قشنگ بود..
ایش ایش دختره لوس.. یه نگاهی بهش کردم که دیگه به جونگ کوک نگاه نکرد.. وقتی رفتن همه زدن زیر خنده
یونا: وا چتونهه؟!
جیهوپ: خیلی خوب زایش کردیی
کیومی: وای روش کم شد..
کوک: نمیدونستم انقدر غیرتی باشی.
یونا: روی تو بدجور غیرت دارم:)
نامجون: اووو نه بابا..
خندیدم از حرفاشون که احساس کردم یه نفر نگام کرد... سرم و برگردونم که ببینم کی بوده اما هیچکی نبود.. حتما خیالاتی شدم..
__________________________
پارت جدید خدمتتون کیوتا🥺💗
لایک و کامنت یادتون نره🍓❤️
ویو یونا
داشتیم حرف میزدیم که با صدای میکرفون برگشتیم سمت سن.. توماس رفته بود بالا ی سن و یه دختری هم بغلش بود فکر کنم همون دوس دخترش باشه
توماس: خب اول از همه خیلی خوش اومدین.. دوم این مهمونی بخاطر آشنایی من و یولی برگزار شده.. اینم یولی
دختره با هزار ناز و عشوه خودش و چسبوند به توماس و یه چمشک زد که همه دست زدن.. اه اه حالم بهم خورد چقدر لوسه..
جیهوپ: باید چشمام و با اسید بشورم:/
کیومی: وای که چقدر لوسهههه
مینهو: هیسس بزارید بفهمیم چی میگه..
توماس: خب و اما.. یه مهمون ویژه هم داریم که فکر کنم نصفتون بشناسیدش... جناب کیم تهیونگ.. بفرمایید بالا
وقتی گفت جیغ همه دخترا رفت بالا.. همه دست و هورا میزدن و همش میگفتن (سرنگههههه) هوفف.. کیم اومد بالا و یه نگاهی به همه انداخت و یه لبخندی زد اما نگاهش رو من قفل کرد.. با لبخند جذابی نگاهم میکرد.. از نگاهش معذب شدم و سرم و انداختم پایین.. بعد از اینکه رفت پایین توماس آهنگ پخش کرد و همه ریختن وسط...
حالم داشت بهم میخورد از این همه چندش بازی یولی..
بازوی توماس و گرفته بود عین این اسکلا با عشوه میخندید
یونا: وای احساس حالت تهوع گرفتم:/
کیومی: خل چله دختره.. اه اه.. اینم هر چی دوست دختر میگیره یه مشت لوس ننرن
مینهو: نه قبلیه باز از این بهتر بود
نامجون: وای هینا(دوست دختر قبلی توماس) صد درصد از این بهتر بود..
جیمین: بسه دارن میان سمت ما میشنون ناراحت میشن.
یونگی: ول کن بزار بفهمه دوس دخترش خله:/
جیهوپ: خل که چه عرض کنم لوس و ننر..
انگشت لایکم و برای جیهوپ گرفتم... هوف.. اه اه اومدن سمت ما.. دختره یجوری خودش و گرفته بود انگار ملکه ای چیزی بود..
توماس: بچه ها این یولیه.. یولی اینا به ترتیب: جونگ کوک.یونا.مینهو.کیومی.نامجون.جیهوپ.جین.یونگی و جیمین هستن..
همه: خوشبختیم یولی
یولی: مرسی منم خوشبختم..
یولی همش داشت نگاه میکرد به جونگ کوک که حرصم در اومد..
یونا: آم یولی رو صورت جونگ کوک چیزیه که اینجوری نگاهش میکنی؟
یولی با تعجب به من نگاه کرد و با لهن لوسی گفت
یولی: نه.. فقط پیریسیرنگش برام قشنگ بود..
ایش ایش دختره لوس.. یه نگاهی بهش کردم که دیگه به جونگ کوک نگاه نکرد.. وقتی رفتن همه زدن زیر خنده
یونا: وا چتونهه؟!
جیهوپ: خیلی خوب زایش کردیی
کیومی: وای روش کم شد..
کوک: نمیدونستم انقدر غیرتی باشی.
یونا: روی تو بدجور غیرت دارم:)
نامجون: اووو نه بابا..
خندیدم از حرفاشون که احساس کردم یه نفر نگام کرد... سرم و برگردونم که ببینم کی بوده اما هیچکی نبود.. حتما خیالاتی شدم..
__________________________
پارت جدید خدمتتون کیوتا🥺💗
لایک و کامنت یادتون نره🍓❤️
۵.۳k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.