عشق بی پایان
P⁵
(بچه ها از این به بعد با علامت نشونشون میدم«جیمین - ا/ت +»)
یهو دیدم سینه هام راحت شدن
واییییییی سوتینمو باز کردهههههه
+جیمین چیکار میکنیییی
-کاری که از خیلی وقت پیش دوست داشتم انجامش بدم
+ولم کن لطفا
-هوممم اگه ولت کنم کی میای ...
+شاید بعد ازدواجمون حالا ولم کن(جیمینو هول میده
ویو ا/ت
فک کنم نباید اینکار رو میکردم چون که سوتینم دست جیمین بود و الان سوتین تنم نیس
+جییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغ (برمیگرده پشت)
-اومممممم بدن خوشگلی داری
+خیلی منحرفی سوتینمو بده
-خودت بیا بگیرش
+واییییییییییییییییییییییییییی به چه کارایی ادمو مجبور میکنی
-میخوای همون پشت برگردی ببندی
+اره
-پس بیا برات ببندم
+اگر فکر کردی میتونی بندازیم تو تله نمیتونیا حالا بیا ببند
-اوک
ویو جیمین
وقتی سوتینشو بستم از پشت بغلش کردم
معلوم بود از اینجور کارا خیلی میترسه
-خیلی از اینجور کارا میترسی نه؟
+اره
-باشه دیگه اذیتت نمیکنم توهم قول بده کاری نکنی تحریک شم
+باشه ولی شاید کرم ریختم
-میدونی اگه کرم بریزی سرم یعنی سر خودت کرم ریختی
+عا ام باشه بزار بحثو عوض کنیم
-هوم
+نمیدونم چرا ولی لباتو میخوام
-واقعا
+اوهوم
-اخ جون بیا خودت شروع کن
ویو ا/ت
نمیدونم چرا ولی دلم لبای پفکی اش رو خواست بهش گفتم گفت خودت شروع کن منم اول شروع کردم اونم سفت لبامو میبوسید
که بعد چند ثانیه هیونگ سو بلند شد و دید ما داریم همو میبوسیم و من با سوتینم
هیونگ سو:تو کی هستی که لبای زنمو میبوسی
+ببخشید ولی فک کنم من باید ازت طلاق بگیرم
هیونگ سو:تو بدون من نمیتونی زندگی کنی
+چرا میتونم من بدون جیمین نمیتونم زندگی کنم نه توی هرزه
-بیبی میای بریم خونه ی ما؟
+آخه یوری....
-واییییی گیر دادی یوری یوری ولش کن بریم
+بریم
(یوری& هیونگ سو$)
&کجا میرید
+خونه
-خونه ی ما
&منم میام
$منم میام
+دیگه بگید یه مهمونی دیگه
$یوری باید بیاد وسایل هاشو جمع کنه
+یعنی خدایی میخوای ازم طلاق بگیری(گریه ی چصی 🙂🙂)
$هه دیدی بدون من نمیتونی زندگی کنی
بله میخوام طلاق بگیرم
+خب بگیر به جهنم
اوپا من برم لباسا و کلا وسایلمو جمع کنم بریم
-منم میام
+باشه
ویو ا/ت
خب وسایلامو ریختم تو چمدون و رفتم پایین
+خب اوپا بریم شما دوتا بدویید ما نباید بخاطر شما وایسیم
&,$بریم
(رسیدن به خونه)
-خب یوری من لباساتو آماده کردم که سریع تر گورتو گم کنی
من دیگه نمیدونم شما دوتا باهم ازدواج کنین من ا/ت رو دارم بای
&خدافظ ولی خیلی بدی
-تو خوب خدافظ
$خدافظ
-خببببببب
به خونه من خوش اومدی
+مرسییییییییییییی
واییییییییییییییییییییییییییی خیلی ذوق زده ام...عااا چرا صدای در میاد؟؟؟
-حتما یه چیزیو جا گذاشته میری در رو باز میکنی من خسته ام
+ب..باشه
ویو ا/ت
در رو باز کردم نه یوری و هیونگ سو نبودن
اون ها ....
(بچه ها از این به بعد با علامت نشونشون میدم«جیمین - ا/ت +»)
یهو دیدم سینه هام راحت شدن
واییییییی سوتینمو باز کردهههههه
+جیمین چیکار میکنیییی
-کاری که از خیلی وقت پیش دوست داشتم انجامش بدم
+ولم کن لطفا
-هوممم اگه ولت کنم کی میای ...
+شاید بعد ازدواجمون حالا ولم کن(جیمینو هول میده
ویو ا/ت
فک کنم نباید اینکار رو میکردم چون که سوتینم دست جیمین بود و الان سوتین تنم نیس
+جییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغ (برمیگرده پشت)
-اومممممم بدن خوشگلی داری
+خیلی منحرفی سوتینمو بده
-خودت بیا بگیرش
+واییییییییییییییییییییییییییی به چه کارایی ادمو مجبور میکنی
-میخوای همون پشت برگردی ببندی
+اره
-پس بیا برات ببندم
+اگر فکر کردی میتونی بندازیم تو تله نمیتونیا حالا بیا ببند
-اوک
ویو جیمین
وقتی سوتینشو بستم از پشت بغلش کردم
معلوم بود از اینجور کارا خیلی میترسه
-خیلی از اینجور کارا میترسی نه؟
+اره
-باشه دیگه اذیتت نمیکنم توهم قول بده کاری نکنی تحریک شم
+باشه ولی شاید کرم ریختم
-میدونی اگه کرم بریزی سرم یعنی سر خودت کرم ریختی
+عا ام باشه بزار بحثو عوض کنیم
-هوم
+نمیدونم چرا ولی لباتو میخوام
-واقعا
+اوهوم
-اخ جون بیا خودت شروع کن
ویو ا/ت
نمیدونم چرا ولی دلم لبای پفکی اش رو خواست بهش گفتم گفت خودت شروع کن منم اول شروع کردم اونم سفت لبامو میبوسید
که بعد چند ثانیه هیونگ سو بلند شد و دید ما داریم همو میبوسیم و من با سوتینم
هیونگ سو:تو کی هستی که لبای زنمو میبوسی
+ببخشید ولی فک کنم من باید ازت طلاق بگیرم
هیونگ سو:تو بدون من نمیتونی زندگی کنی
+چرا میتونم من بدون جیمین نمیتونم زندگی کنم نه توی هرزه
-بیبی میای بریم خونه ی ما؟
+آخه یوری....
-واییییی گیر دادی یوری یوری ولش کن بریم
+بریم
(یوری& هیونگ سو$)
&کجا میرید
+خونه
-خونه ی ما
&منم میام
$منم میام
+دیگه بگید یه مهمونی دیگه
$یوری باید بیاد وسایل هاشو جمع کنه
+یعنی خدایی میخوای ازم طلاق بگیری(گریه ی چصی 🙂🙂)
$هه دیدی بدون من نمیتونی زندگی کنی
بله میخوام طلاق بگیرم
+خب بگیر به جهنم
اوپا من برم لباسا و کلا وسایلمو جمع کنم بریم
-منم میام
+باشه
ویو ا/ت
خب وسایلامو ریختم تو چمدون و رفتم پایین
+خب اوپا بریم شما دوتا بدویید ما نباید بخاطر شما وایسیم
&,$بریم
(رسیدن به خونه)
-خب یوری من لباساتو آماده کردم که سریع تر گورتو گم کنی
من دیگه نمیدونم شما دوتا باهم ازدواج کنین من ا/ت رو دارم بای
&خدافظ ولی خیلی بدی
-تو خوب خدافظ
$خدافظ
-خببببببب
به خونه من خوش اومدی
+مرسییییییییییییی
واییییییییییییییییییییییییییی خیلی ذوق زده ام...عااا چرا صدای در میاد؟؟؟
-حتما یه چیزیو جا گذاشته میری در رو باز میکنی من خسته ام
+ب..باشه
ویو ا/ت
در رو باز کردم نه یوری و هیونگ سو نبودن
اون ها ....
۱۲.۴k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.