بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم :
همانطور که برای یک انسان، عُمری وجود دارد، برای یک جامعه و به تعبیر امروزی برای یک تمدن- هم عُمر وجود دارد. همانطور که یک فرد امتحان می شود، یک جامعه نیز امتحان میشود. همانطور که به یک فرد دستور داده می شود به یک جامعه نیز دستور داده می شود، همانطور که برای یک فرد، میتوان اطاعت و عصیان درنظر گرفت، برای یک جامعه نیز میتوان این را در نظر گرفت.
دیگر نباید فقط گفت اسلام سیاسی است باید گفت اسلام تمدنساز است - فرهنگ، مناسبات سیاسی و نظام اقتصادی، بخشی از تمدن است.
بنده نمیخواهم بگویم که بیایید اسلام را سیاسی تحلیل کنیم، یا سیاست را در اسلام ببینیم یا اینکه سیاست ما عین دیانت ماست. بنده نمیخواهم سخن امام(ره) را بگویم که میفرمود: و اللَّه اسلام تمامش سیاست است.(صحیفه امام - ج1 - ص 270)
بلکه تقاضا میکنم که شما حداقل جامعهگرایی اسلام را در قرآن، با بیان علامه طباطبایی(ره) ببینید. و یکی از مواردی که علامه(ره) این بیان را دارند در تفسیر آیۀ 200 سورۀ آل عمران است. به این مسأله توجه کنید تا انشاء الله این اسلام غریبِ امام حسین(ع) از غربت در بیاید. این اسلام ما فوقالعاده اجتماعی است ولی ما به آن اجتماعی نگاه نمیکنیم! این اسلام مرامی است برای شکلدهی یک تمدن، ولی ما به اسلام، اینگونه نگاه نمیکنیم.
دیگر نباید فقط گفت اسلام سیاسی است بلکه باید گفت که اسلام تمدنساز است. مناسبات سیاسی بخشی از تمدن است که باید از آن بحث شود. بخش دیگری از تمدن هم نظام اقتصادیای است که بر جامعه حاکم میشود و بخشی از آن هم فرهنگ است.
تعریف علامه جعفری از تمدن - در تمدن بخش عمدهای از مناسبات را نظامات اجتماعی و قوانین، طراحی میکنند
اجازه بدهید کمی بیشتر به مفهوم تمدن بپردازیم. در میان تعاریف مختلفی که از این دو شده، برخی تمدن را امری گستردهتر از فرهنگ میداند اما زیاد تفاوتی بین فرهنگ و تمدن قائل نمی شوند. اینها تمدن را همان فرهنگ می داند؛ در اندازههای فراقومی و جهانی.(ادامه دارد...)
قسمت دوم :
همانطور که برای یک انسان، عُمری وجود دارد، برای یک جامعه و به تعبیر امروزی برای یک تمدن- هم عُمر وجود دارد. همانطور که یک فرد امتحان می شود، یک جامعه نیز امتحان میشود. همانطور که به یک فرد دستور داده می شود به یک جامعه نیز دستور داده می شود، همانطور که برای یک فرد، میتوان اطاعت و عصیان درنظر گرفت، برای یک جامعه نیز میتوان این را در نظر گرفت.
دیگر نباید فقط گفت اسلام سیاسی است باید گفت اسلام تمدنساز است - فرهنگ، مناسبات سیاسی و نظام اقتصادی، بخشی از تمدن است.
بنده نمیخواهم بگویم که بیایید اسلام را سیاسی تحلیل کنیم، یا سیاست را در اسلام ببینیم یا اینکه سیاست ما عین دیانت ماست. بنده نمیخواهم سخن امام(ره) را بگویم که میفرمود: و اللَّه اسلام تمامش سیاست است.(صحیفه امام - ج1 - ص 270)
بلکه تقاضا میکنم که شما حداقل جامعهگرایی اسلام را در قرآن، با بیان علامه طباطبایی(ره) ببینید. و یکی از مواردی که علامه(ره) این بیان را دارند در تفسیر آیۀ 200 سورۀ آل عمران است. به این مسأله توجه کنید تا انشاء الله این اسلام غریبِ امام حسین(ع) از غربت در بیاید. این اسلام ما فوقالعاده اجتماعی است ولی ما به آن اجتماعی نگاه نمیکنیم! این اسلام مرامی است برای شکلدهی یک تمدن، ولی ما به اسلام، اینگونه نگاه نمیکنیم.
دیگر نباید فقط گفت اسلام سیاسی است بلکه باید گفت که اسلام تمدنساز است. مناسبات سیاسی بخشی از تمدن است که باید از آن بحث شود. بخش دیگری از تمدن هم نظام اقتصادیای است که بر جامعه حاکم میشود و بخشی از آن هم فرهنگ است.
تعریف علامه جعفری از تمدن - در تمدن بخش عمدهای از مناسبات را نظامات اجتماعی و قوانین، طراحی میکنند
اجازه بدهید کمی بیشتر به مفهوم تمدن بپردازیم. در میان تعاریف مختلفی که از این دو شده، برخی تمدن را امری گستردهتر از فرهنگ میداند اما زیاد تفاوتی بین فرهنگ و تمدن قائل نمی شوند. اینها تمدن را همان فرهنگ می داند؛ در اندازههای فراقومی و جهانی.(ادامه دارد...)
۴۰۰
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.