رمان

#رمان
#سخت_ترین_کارم
#part:16
*ویو ا.ت*
رفتم و یک چاقو اوردم بدون حرف و تردید محکم فرو کردم تو دستش از درد با صدای بلند جیغ کشید
ولی ازونجایی که اهنگ خیلی بلند بود هیچکس صداش رو نشنید
جکسون:اخخخخخخخخخخخ تو دیوونه ایییییییی
ا.ت:دیوونگی اصلیم رو نشونت ندادم میخوای ببینی؟
جکسون:لطفا ولم کن
هانی:اول اطلاعات
جکسون:ا.ت تو واقعا فکر میکنی بزرگترین مافیای کره ای تو هیچی نمیدونی هیچی
ا.ت:ازونجایی که ما جاهلیم ما را دانا کن و از آن علم فراوانی به ما اهدا کن
هانی:بهتره زودی دهنتو باز کنی و حرف بزنی و الا با شکنجه به قتل میرسی
جکسون:باشه باشه اروم باشید میگم میگم
ی فردی هست به اسم سوهو بزرگترین مافیای کره است و ۲۸ سالشه اون توی سئول زندگی میکنه ولی الان بوسانه
اون حدود ۵سال پیش یک خانواده رو کامل به قتل رسوند بخاطر یک دلیلی که قسم میخورم به هیچکدوممون جز دست راستش نگفته
اون یک مخفیگاه داره توی سئول ولی توی یک منطقه ای که جز آدماش هیچکس نمیدونه و یک مخفیگاه دیگه داره که اکثر مافیاها دربارش میدونن

اون خانواده ای نداره فقط یک دست راست داره که از همه چیزش با خبره کی میره کی برمیگرده کجا میره چیکار میکنه چه نقشه ای داره کی میخوابه کی بیدار میشه و هر اطلاعات ریز و کوچیکی درباره سوهو رو داره

اگه میخوای درباره ۵سال پیش بفهمی باید بری پیش دست راست سوهو

هانی:اسم دست راست این لعنتی چیه؟
جکسون:اسمش دوهون هست و ۲۷ سالشه و همیشه با سوزونه ولش نمیکنه

دیگه چیزی نمیدونم هرچی رو میدونستم گفتم

ا.ت:هانی اینو باز کن بقیش میدونی چیکار کنی
جکسون:من هرچی میدونستم رو گفتم چرا ولم نمیکنی ولم کن تروخدا ولم کن دیگههههههه(با داد)

هانی:نترس نمیمیری
فقط میبریمت مخفیگاه زندانیت میکنیم
جکسون:ولم کننننننننن لعنتی ولم کننن
ا.ت:من رفتم پایین تو اینو زود بنداز ت ماشین بیهوشش کن حوصله چرت و پرتاشو ندارم
هانی:اوکی

داشتم میرفتم پایین که هانی صدام کرد
برگشتم به اتاق
ا.ت:بله هانی
هانی:از کجا ببرمش؟
ا.ت:از در مخفی
هانی:اوکی

داشتم از پله ها پایین میرفتم که کفشم گیر کرد تا درش اوردم و درست کردم ی ۵ دقیقه طول کشی

خلاصه رفتم پایین که با صحنه ای که مواجه شدم خشکم زد و نمیدونستم چیکار کنم ....

پایان پارت شانزدهم
حمایت یادتون نره



#بی_تی_اس
#BTS
#ارمی
#ARMY
#رمان_از_بی_تی_اس
#ROMAN_OF_BTS
#چا_اون_وو
#cha_eun_woo
#فیک
#fake
#وانشات
#vanshat