من تورا درچالشی ازعشق دعوت میکنم

من تورا درچالشی ازعشق دعوت میکنم
حس نا آرام خود را با تو قسمت میکنم

شرم اگر چه مهلت حرفم نداده بارها
با غزل اینبار در گفتن جسارت میکنم

هرچه دارم جزهمین دفترچه ی شعرو قلم
در کناری میگذارم با تو خلوت میکنم

واژه ها گر درحضورت رنگ خودرا باختند
با کلامی ساده در عشقم سماجت میکنم

رشوه خواهم داد خورشیدطلایی را به زور
تا نبیندصورتت را چون حسادت میکنم

یاتو میمانی پس از امشب کنارم سالها
یا نمی مانی و من با غصه عادت میکنم..
.
#احمد_شاهرخ
دیدگاه ها (۶)

اسفندماهاز انباشتگی ها سرریز است.کارهای انباشتهحرفهای ناگفت...

#اسفند مثل آن کسی می ماند که زود و تند از کنارت رد می شود… و...

واژه از من، چشم از تو، شعر زیبا می‌شودشور از من، ناز از تو، ...

امسال هم دارد نفس های آخرش را میزند...بعضی هایمان پارسال همی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط