پارت
پارت 1
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
یک دختری زندگی می کرد خیلی ناز توی یک شهر با پدرو مادرش زندگی می کرد روزی که می خواست وارد مدرسه بشه بهش اجازه ندادند و گفتند چون تو با بغیه فرق داری حق نداری وارد مدرسه بشی وقتی با پدر و مادرش پیاده داشتن بر می گشتن خونه یک نفر که مایک زده بود خانواده لونا رو گرت و بردنشون داخل یک خونه و پدر مادر لونا رو از لونا جدا کردند لونا هم تفلکی ترسیده بود گفت ارزو می کنم یک فرشته نجاتم بده همان موقع بود که ربکا ظاهر شد و گفتارزچتو براورده می کنم ولی یه شرطی داره باید تا هروقت گفتم به حرفم گوش بدی وگرنه نجاتت نمیدم
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
یک دختری زندگی می کرد خیلی ناز توی یک شهر با پدرو مادرش زندگی می کرد روزی که می خواست وارد مدرسه بشه بهش اجازه ندادند و گفتند چون تو با بغیه فرق داری حق نداری وارد مدرسه بشی وقتی با پدر و مادرش پیاده داشتن بر می گشتن خونه یک نفر که مایک زده بود خانواده لونا رو گرت و بردنشون داخل یک خونه و پدر مادر لونا رو از لونا جدا کردند لونا هم تفلکی ترسیده بود گفت ارزو می کنم یک فرشته نجاتم بده همان موقع بود که ربکا ظاهر شد و گفتارزچتو براورده می کنم ولی یه شرطی داره باید تا هروقت گفتم به حرفم گوش بدی وگرنه نجاتت نمیدم
- ۲.۲k
- ۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط